از هر دری

نویسنده
مرضیه حسینی

مصاحبه فریماه فرجامی در برنامه “هفت”

برنامه ای عجیب غیر دموکراتیک

برنامه هفت  شبکه سوم سیمای سردار ضرغامی که توسط فریدون جیرانی اجرا می شود، جنجالی ترین موضوع این هفته بود.

پخش مصاحبه ای از فریماه فرجامی، اعتراض سینما گران را برانگیخت، برنامه پر طرفدار پارازیت فریدون جیرانی را بعنوان چهره زشت هفته انتخاب کرد و…

یکی از برنامه‌های سینمایی که مدتی است به صورت هفتگی و با کارگردانی و اجرای فریدون جیرانی به صورت زنده از شبکه‌ی سوم سیمای ایران پخش می‌شود برنامه‌ی “هفت” است. جیرانی پیش‌تر در یادداشتی درباره‌ی این برنامه نوشته بود: “ما یک مجله سینمایی تصویری خواهیم بود. مجله‌ای با روش خبری، گزارشی، تحلیلی. رسیدن به سینمای بالنده هدف ماست.”

در برنامه‌ی جمعه شب گذشته، هشتم بهمن‌ماه در یکی از میان‌برنامه‌های “هفت” مصاحبه‌ای با فریماه فرجامی یکی از ستاره‌های سال‌های گذشته‌ی سینمای ایران پخش شد که به دلایلی حواشی گوناگونی را به دنبال داشت.

این بازیگر سینمای ایران دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن را در هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر برای فیلم “سرب” به کارگردانی مسعود کیمیایی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم “پرده آخر” به کارگردانی واروژ کریم مسیحی گرفته بود و در دهمین جشنواره‌ی فیلم فجر نیز به خاطر بازی در فیلم “نرگس” به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد مورد تقدیر قرار گرفته‌بود.

نشان دادن چهره‌ی بیمار فرجامی در این مصاحبه و صحبت‌های او در انتقاد از فاطمه معتمدآریا از جمله دلایلی بود که عده‌ای نسبت به این برنامه واکنش نشان دادند.

 

واکنش اهالی سینما

امین تارخ که در استودیو حضور داشت و میهمان برنامه‌ی “هفت” بود اولین واکنش را به پخش آن مصاحبه نشان داد و خطاب به جیرانی گفت: “برای برنامه‌ی شما متأسفم که این فیلم رو پخش کردید. کاش این کار رو نمی‌کردید.”

این بازیگر با ابراز نارضایتی از این اقدام جیرانی نمایش چنین تصویری را از بازیگر برای خود او و وجهه بازیگران سینما نامناسب دانست.

اما فریدون جیرانی در پاسخ گفت که این گفت‌وگو فقط با هدف زنده کردن خاطره بازی‌های به یادماندنی فرجامی صورت گرفته است.

پس از آن یادداشتی از سوی رخشان بنی‌اعتماد یکی از کارگردانان برجسته‌ی سینمای ایران منتشر شد. او در این نامه ناراحتی خود را از پخش فیلم مصاحبه فرجامی با آن وضعیت بیان داشته و با تشکر از نوع واکنش امین تارخ، آورده است: “سحرگاه شنبه است. برنامه هفت هنوز ادامه دارد… از ساعتی پیش در برنامه هفت، شخصیت به یادماندنی آثار با ارزشی از سینمای ما را به سخره گرفتند”. آفاق «نرگس» را…

آفاق مرا که آفاق فریدون جیرانی هم هست آن چنان نشان دادند که می‌دانستم و نمی‌خواستم دیگران ببینند. همان‌طور که تو گفتی و هنوز هم که این برنامه ادامه دارد باز هم داری می‌گویی…

امین تارخ، دست مریزاد….

ترا ستایش می‌کنم بی‌تعارف برای همین دقایق که با درایت و تیزهوشی و درک موقعیت‌ات که خشم خانواده کوچک سینمایی ما را، من و باران و جهان را که بی‌تردید حال مشابه خانواده بزرگ سینماست، جواب گفتی…”

بنی‌اعتماد در ادامه نوشته‌است: “راستی چه نگاه و هدفی پس نمایش از دست رفتن بازیگرانی چون پورعرب و فرجامی است؟

به چه حقی دهل ترحم‌پذیری بر خانواده سینما را بر آنتن رسانه می‌کوبند؛ در حالی که خانواده سینمای ایران در برابر فشارهای همه‌جانبه و دست خالی مانده از حقوق طبیعی خود، فقط به همت اهالی‌اش صورت به سیلی سرخ می‌کند؟!

امین تارخ، دست مریزاد…

اگر تو امشب نمی‌گفتی، من جوابی برای بارانم، که نگاه به نسل مقصر ما در سرخوردگی شرایط حاضر دارد، نداشتم.”

در انتهای این یادداشت آمده است: “امین تارخ، دست مریزاد…

می‌توانستی از هراس پخش امواج مستقیم بهراسی و سکوت کنی؛ می‌توانستی از هذیان حرف‌های فریماه عصبی شوی و پاسخ را به جواب‌گویی‌های شخصی محدود کنی، ولی گفتی آن گونه که یک هنرمند انسان، که جسارت و دل به دریا زدن در لحظه تصمیم، مشخصه بودن است، گفتی آن چه را که باید می‌گفتی…”

یکی دیگر از واکنش‌ها به پخش این برنامه از سوی شورای عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران صورت گرفت و این شورا با انتشار نامه‌ای اعلام کرد با برنامه تلویزیونی هفت همکاری نمی‌کند و از هنرمندان سینمای ایران نیز خواست تا از همراهی و حضور در این برنامه “تا اصلاح سیاست‌ها و روش‌های جاری آن” خودداری کنند.

در بخشی از نامه شورای عالی تهیه کنندگان سینمای ایران درباره مجله تلویزیونی سینمایی هفت آمده است: “برنامه تلویزیونی هفت با وجود همه‌ امید‌ها و آرزوهایی که به آن بسته شده بود تا یار خاطری برای این سینما باشد، با شیوه و روشی که در پیش گرفته، سینمای ایران را زیر شدید‌ترین حملات و هجمه‌های غیرمعقول و نامنصفانه قرار داده است. رفتار توهین‌آمیز توأم با تحقیر فیلم‌های ایرانی، نمایش دردناک چهره‌های سرشناس سینما، به سخره گرفتن دفاع فیلم‌سازان از آثارشان، کوبیدن چماق سینمای فربه از زر و زور و تزویر سینمای آمریکا بر پیکر نحیف سینمای ایران، امواج آشکار برنامه‌ی هفت را که در نگاه اول حتی با سیاست‌های صدا‌وسیما همخوانی ندارد، سینماگران کشور را به جد نگران ساخته است.”

واکنش غیرسینمایی‌ها

اما علاوه بر واکنش‌هایی که از سوی اهالی سینما صورت گرفت عده‌ای نیز در فیس‌بوک و وبلاگ‌های خود، فریدون جیرانی را مورد نکوهش قرار دادند و ناراحتی‌شان را از تخریب چهره‌ی یک بازیگر توسط بازیگر دیگری که وضعیت چندان مناسبی ندارند بیان داشتند.

لیلا کوکبی نویسنده‌ی یکی از این یادداشت‌هاست. او نوشته‌است: “متأسفانه دوربین برنامه هفت این بار به خانه فریماه فرجامی رفت… مردم در گیرنده‌ها شخصیتی را می‌بینند که در وهله اول با صورتی ورم کرده بدون گریم و واقعاً مریض که از میمیک صورت او می‌شود فهمید که با کسی طرف هستی که مشاعر درستی ندارد را نظاره‌گر می‌شوند.

جیرانی مثل مدیری که از بچه کلاس اولی بپرسد کدام معلم را بیشتر دوست داری از او سؤال می‌کند و او هم جوابگوست: هدیه تهرانی را دوست دارد چون ژست‌هایش قشنگ است… لیلا حاتمی را دوست دارد… نیکی کریمی را دوست دارد و با او سفر رفته‌است… او همه را دوست دارد و جیرانی از او می‌پرسد فاطمه معتمدآریا را چطور؟ و جواب او این است: نه، زیرا خشک است، مردمی نیست… آدم باید خاکی باشد و این شخص تلخ است و بازیگری که مردمی نباشد زود از صحنه می‌رود. با یک یا دو فیلم فراموش می‌شود…”

او در ادامه نوشته‌است: “آقای جیرانی… خانم فریماه فرجامی آیا واقعا معتمدآریا مردمی نیست؟ آیا او این همه سال از یادها رفته‌است… معتمدآریایی که به ناحق بارها و بارها جایزه‌ی بهترین بازیگر زن را که به او تعلق می‌گرفت را در دقایق آخر ازش سلب کردند و به کسی دادند که شاید اصحاب رسانه و سینما او را از دید خودشان و نه از دید مردم موجه‌تر می‌دانستند… آیا سزای بازیگری که موضعی مشخص در قبال هموطن‌های خود پیش گرفته و ممنوع‌الخروج است به خاطر همین مردم، این است که بگوییم مردمی نیست و خاکی نیست؟ اگر خاکی نبود در این خاک چرا هست؟ چرا نمی‌گذارند از همین خاک برود؟ چرا خودتان را گول می‌زنید؟ چرا خودتان را مضحکه دست می‌کنید؟”

کوکبی در پخش دیگری از یادداشتش می‌نویسد: “آقای جیرانی من شما را شخصیت بد سینمای ایران و تلویزیون می‌نامم و بر این عقیده‌ام تا جایی که حتی شما من را زیر سؤال هم ببری می‌ایستم و به امین تارخ دورد می‌فرستم که جسورانه به شما و برنامه‌تان تأسف خورد که چرا این مصاحبه را از برنامه هفت پخش کردی و نخواست دلایل این تأسف را بیان کند که تو از یک بیمار برای تخریب اذهان و فاطمه معتمدآریا استفاده کرده‌ای… آقای جیرانی از خودت تصویری بدی ساختی… من تو را نمی‌بخشم و امیدوارم مردم ایران تو را ببخشند… چون با این حرکت غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی خود را در وادی سینما خراب کردی.”

این نویسنده در پایان نوشته است: “برای ما فریماه فرجامی نمرده‌است او فقط بازی نمی‌کند والا همه او را در فیلم “مادر” شاهکار علی حاتمی به یاد داریم. برای ما خوشنام‌ها و هنرمندها نمرده‌اند. برای ما معتمدآریا یاد آور فیلم “گل پامچال” است و روزهای جنگ و سختی. برای ما هنر مند یعنی مردمی بودن و در دل مردم جا داشتن نه در روی صحنه بودن…”

همچنین مسیح علینژاد (روزنامه‌نگار) نیز در یادداشتی تحت عنوان “از خود متشکر بودن شرف دارد به خود فروشی” خطاب به فاطمه معتمدآریا نوشته‌‌است: “خانم معتمد آریا، کاش همین روزها به جای همه‌ی ما به دیدارِ فریماه فرجامی بانوی دیگر سینمای ایران بروی و بوسه‌ای بر پیشانیِ او بزنی و یاد صدا و سیمای ایران بدهی که آلوده به بگو مگوهای تب‌دارِ “رسانه‌ی ملی” نخواهی شد.

لبخند بزن، جای همه‌ی ما که تو با همان خنده‌های صاف و ساده و صادقانه‌ات معتمد یک نسلِ اعتماد از دست داده‌ای معتمد آریا. به یاد دارم حتی اگر کسی دوستت هم نداشت هرگز منکرِ بی‌پیرایه بودنت نمی‌شد.

لبخند بزن ننه گیلانه که گریه‌ات کورمان کرد در سینمای زاغارتی تهران با صندلی‌های درب و داغان‌اش از بس که همپای گریه‌هایت گریه کردیم. لبخند بزن برای خاطره‌هایِ نوستالژیک یک نسل که همپای کلاه قرمزی و سروناز خندیدند. روده‌برمان کردی از بس که کودک بودیم با خنده‌هایی که صورتت را بی‌هیچ آرایشی کش می‌داد، ما هم کش می‌آمدیم و می‌خندیدیم.”

وی در ادامه نوشته‌است: “بانو، بهتر از من می‌دانی برای اینکه در صدا و سیمای ضرغامی مدح و ثنایت را بگویند، حتماً باید یکی دو باری، مدح و ثنای آقایان را می‌گفتی، از بالا تا پایین، یا حداقل یک بار کنار رحیم مشایی می‌نشستی، آن وقت شاید از فریماه فرجامیِ عزیز بانوی بیمار و غمدار سینمای ایران برای تخریب و تحقیرت بهره نمی‌جستند.

ولی اگر وقت نکردی اخبار دوره کنی بگذار مختصر برایت بگویم:

جیرانی نشست در تلوزیون ضرغامی، فریماه فرجامی با صورتی پف آلود که غم به دل همه‌ی ما آوار می‌کرد نشست در قاب تلوزیون تا بگوید همه خوبند به جز تو، چون فاطمه معتمدآریا از خود متشکر است. امین تارخ بهتر از همه‌ی ما جواب صدا و سیما را داد و نه جواب فریماه فرجامی را. تأسف خورد برای تلوزیونی که فرهنگِ غیبت کردن و پشت سر دیگران حرف‌های صد من یه غاز زدن را انگار تبلیغ می‌کند، چون راستش مصاحبه‌ای نبود. انگار خبرنگار و فیلمبردارِ صدا و سیما مشتی سبزی با خودشان برده بودند و همینطور که مشغول پاک کردن سبزی بودند گاهی از زمین و زمان می‌پرسیدند: خب فلانی چطور، از فلانی خوشت می‌آید؟ از فاطمه معتمدآریا کمی برامون بگو؟ ای وای راست می‌گی؟ خب، دیگه چی…

مصاحبه از همین جنس بود، باقی‌اش ارزش گفتن ندارد…

علینژاد در بخش دیگری از یادداشتش آورده است: “اما دست مریزاد به یک ملتِ معترض که ادب‌اش به ز دولت اوست. چون ندیده‌ام کسی به فریماه فرجامی خرده بگیرد و همه دانستند راز این سیاست کثیف را که هنرمندان‌شان را نیز یکی یکی به صف می‌کند تا با سوء استفاده از آنان ماهی مقصود خویش صید کنند غافل از اینکه دیگر همه می‌دانند اگر در کارنامه‌ی فاطمه معتمدآریا هم به جای بازی برای کارگردانانی چون بهرام بیضایی، محسن مخملباف، رخشان بنی‌اعتماد و بهمن فرمان‌آرا، نامِ آشنای این روزهای سینمای دولتیِ ایران مسعود ده‌نمکی و همپالگی‌هایش بود، الآن شما هم سوگلی بودی. خیالت راحت همه می‌دانند از خود متشکر بودن، شرف دارد به خود فروشیِِ کسانی که به هر قیمتی حاضرند در سینمای غیرمستقل و دولتی، نقش یک ملتِ بی‌رسانه را بازی کنند و هر از چندگاهی به دست‌بوسیِ بزرگانی که این روزها اعتماد مردم را مخدوش و نابود کرده‌اند نیز بروند…”

این روزنامه‌نگار در پایان یادداشتش اینگونه می‌نویسد: “به نظر می‌رسید این رویه کهنه و نخ‌نما شده‌ای است که تلوزیون و آقای جیرانی نیز آگاهانه یا نا آگاهنه در پیش گرفتند تا مثلاً با تخریب چهره‌ی معتمدآریا، طرفداران و هواداران این هنرپیشه را تحریک کنند تا علیه فریماه فرجامی تندی کنند و سخنانی بگویند ولی صیدی نشد از این دشتِ ادب. چون فریما فرجامی هم عقیده‌اش را گفت مثل همه‌ی آدم‌های دیگر با این تفاوت که نظر دیگران از صدا و سیما پخش نمی‌شود و این بار دست‌شان خالی ماند چرا که حداقل در همین چند روز به نظر می‌رسد کسی بر فریما فرجامی نتاخت بلکه رفتار یک رسانه میلی و مجریِ آن را غلط دانستند که دامن زدن به این بگو مگوهای عبث، مذهب‌شان شده‌است.”

 

عذر بدتر از گناه

 

به دنبال واکنش‌های مختلفی که از سوی مخاطبان و اهالی سینما در مورد مصاحبه‌ی فریماه فرجامی صورت گرفت فریدون جیرانی در برنامه‌ی این هفته‌اش که 16 بهمن ماه پخش شد با انتقاد از مباحث مطرح شده پس از پخش آن مصاحبه از فاطمه معتمدآریا عذرخواهی کرد: “در برنامه “هفت” هفته‌ی گذشته از بازیگر عزیزی در مصاحبه‌ی خانم فرجامی نام برده شد و ایشان احساس بی‌احترامی کرده‌بودند. من در همین‌جا از او عذر خواستم و می‌گویم که مصاحبه باید ویرایش می‌شد.”

وی در ادامه‌ی برنامه، یادداشتی را که به عنوان جوابیه نوشته بود خواند: “مصاحبه هفته گذشته ما بحث‌های فراوانی به همراه داشت، عده‌ای دوست داشتند، عده‌ای مخالف بودند و معترض. همه معترضین برای من محترم هستند. نمی‌خواهم وارد تحلیل‌های خاص شوم. من هیچ‌وقت در زندگی‌ام مبتنی بر تئوری توطئه قضاوت نکردم و نمی‌کنم. من از انتقادات ناراحت شدم. اما سعی کردم عصبانی نشوم، به کسی برچسب نزنم و کسی را متهم به کار نکرده نکنم. من چون به تاریخ‌نگاری علاقمندم و همیشه حرف‌ها ونظرات را در سینما از منظر جامعه‌شناسی تاریخی نگاه کرده‌ام دنبال دست‌های پنهان و شیاطین نمی‌گردم و از همان منظر موضوع را می‌بینم.”

او در بخشی از این جوابیه با اشاره به اینکه مصاحبه با فرجامی یک تصمیم فردی بوده، آن مصاحبه را بالاتر از ظرفیت جامعه دانست: «من معتقدم مصاحبه با فریماه فرجامی از ظرفیت جامعه هنری که یک برنامه سینمایی دارد و یک تلویزیون، بیشتر بود. در چنین جامعه‌ای همیشه آنچه که در یک تلویزیون نمایش داده می‌شود، برای عده‌ای که مخالف این یک تلویزیون هستند، سوءتفاهم‌برانگیز است. در چنین شرایطی اگر مطلبی موافق رأی ما نباشد زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد و همه دنبال دست‌های پنهان می‌گردند. در این فضا هیچ‌کس باور نمی‌کند که تصمیم مصاحبه با فریماه فرجامی یک تصمیم فردی بود نه جمعی، نه حساب شده و نه دیکته شده. تصمیم فردی که معتقد بود و هنوز هم معتقد است که به یک بازیگر تنها کمک کرده‌است. بله! واقعیت تلخ است. فرار از این واقعیت دردی را دعوا نمی‌کند. نگوییم در شرایطی که سینما زیر ضربه است و عده‌ای مخالف سینما هستند بازگویی این واقعیتها به صلاح ما نیست. همین تفکر توسط مدیران سینمایی دهه 60 باعث فضای بسته سینما شد. فضایی که بعداً به نفع خود همین مدیران سینما هم نشد. سینمایی که سی و دوسال است برنامه سینمایی نداشته به سکوت و پنهان‌کاری عادت کرده است.

عزیزان آبروی هر چیزی من‌جمله بازیگری زمانی حفظ می‌شود که بازیگران در شرایط خوبی باشند و در واقع اگر در شرایط بدی بودند آن واقعیت را منکر نشویم. چرا که انکار چنین واقعیتی فقط و فقط به ضرر بازیگران تمام می‌شود که روزهای شکننده‌ای را سپری می‌کنند. باید شرایط خوب را ایجاد کنیم و برای ایجاد این شرایط باید اطلاع‌رسانی کنیم.

همه مخالفین با مصاحبه فریماه فرجامی کسانی هستند که به اطلاع‌رسانی شفاف معتقدند و طرفدار دموکراسی هستند. عزیزان طرفدار دموکراسی، یکی از لوازم آزادی بیان این است که آنچه گفته می‌شود لزوماً مورد تأیید یا دلخواه ما نباشد. اگر نبود باید تحمل کنیم. تحمل نکردن، زیر میز زدن و میز را چپه کردن به جای نشستن پشت میز برای گفتگو نشانگر آن من مستبدی است که در وجود ماست. مایی که مدعی همه سینما هستیم.

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. از روح‌انگیز سامی‌نژاد تا حالا.”

کارگردان و مجری برنامه “هفت” در پایان می‌نویسد: “ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متأسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.”

عجیب غیر دموکراتیک

پیش از این فرزاد مؤتمن هم که چند ماه پیش در یکی از اولین قسمت‌های برنامه‌ی “هفت” میهمان جیرانی بود با نارضایتی از این تجربه گفت: “من یک تجربه با این برنامه داشتم که متأسفانه بسیار تاسف‌انگیز بود. چنین برنامه‌ای حداقل باید قواعد بازی را رعایت کند. یعنی ما پذیرفته‌ام که همه‌اش بازی است اما همین بازی هم قواعد خود را دارد. متأسفانه برنامه آقای جیرانی این قواعد را رعایت نمی‌کند و به طرز عجیبی غیردموکراتیک است.”

او همچنین با اشاره به اینکه آینده‌ی روشنی را برای برنامه “هفت” پیش‌بینی نمی‌کند اظهار داشت: “این برنامه با شکلی که در حال حاضر اجرا می‌شود نمی‌تواند به سینمای ایران کمک کند، در حالی که سینمای ما واقعاً نیازمند چنین برنامه‌هایی با رویکردی بی‌طرف و درست است.”