قراردادهای محرمانه نفت و گاز

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

ایراد اتهام حسین شریعتمداری سردبیر کیهان به کردان ، و زیر کشور دولت احمدی نژاد ومحمد رضا رحیمی ‏معاون حقوقی او، دایر بر گرفتن رشوه از شرکت اماراتی کرسنت بمنظور واگذاری امتیاز فروش ارزان گاز ‏ایران، درکنار اصل ماجرا ی رشوه گیری در نفت، حاکی از دونکته بسیار مهمتر است: 1- سوئ استفاده گسترده ‏ازمحرمانه بودن تمامی قرار دادهای نفت و گازایران2-ادامه مبارزه از بالا ودر درون نظام، با عوامل دولت ‏احمدی نژاد، علیرغم حمایتهای قراردادی و ظاهری از او.‏

نفت طی یک سال گذشته منبع تامین حدود 90% کل درامد های خارجی ایران و معادل 30% تولید ناخالص ملی ‏بوده است. این دو رغم به تنهایی و باندازه کافی گویای اهمیت مستقیم نفت در زندگی روزانه مردم و همچنین ‏وضعیت عمومی دولتی ایست که اداره آنرا بد ست گرفته. ارقام نجومی قراردادهای نفت، دست در کاران آنرا ‏همیشه در موقعیتی قرار داده که ازاین خان گسترده بهره ای جانانه بگیرند. بهمین دلیل حضور در وزارت نفت ‏ونحوه اداره آن بخصوص طی دوران دوم رهبری جمهوری اسلامی یکی ازعرصه های حساس تقسیم قدرت در ‏داخل نظام سیاسی ایران محسوب میشده. به این دلیل حتی در دوران معروف به اصلاحات نیز عوا مل منسوب به ‏جناح راست ( بیشتر معتلفه) و نزریک به رهبری اداره این وزارتخانه را عهده دار بوده اند.‏

قراردادهای نفت و گاز ایران، چه درزمینه فروش و یا اکتشاف و یا پیمانکاری بخصوص از20 سال پیش به این ‏سو همواره مسئله دار بوده اند. اگر چه ساختار اقتصاد بسته و دولتی ایران عامل اصلی فساد و نقطه شروع گرفتن ‏و دادن رشوه درجریان تمامی تمامی خرید و فروش های خارجی بوده اما قرار دادهای نفتی در ضمن اشتراک در ‏فساد عوامل دولتی دست در کار، بدلیل بزرگ بودن میزان قراردادها همواره جلب نظر بیشتری کرده است. ‏سالهای جنگ هشت ساله با عراق نقطه عطف تازه ای بود برای یافتن سوراخ دعا و داخل شدن عوامل خودی در ‏معاملات پنهان فروش نفت. در همان سالها گفته میشد که تانکرهای نفت خام ایران را دست در کاران جنگ و ‏هدایت و فرماندهی جبهه آسانتر از سایر کارگزاران انقلابی دولت میفروشند. نزدیکی مناطق نفت خیز ایران به ‏خطوط جبهه به توسعه این فساد بیش از پیش یاری داد بطوریکه تدریجا عوامل کار کشته دست در کار فروش ‏قاچاق نفت خام ایران، در فروش نفت قاچاق صدام حسین نیزدر طول سالهای اعمال تحریم علیه عراق داخل ‏شدند. ‏

نفت طی یک سال گذشته منبع تامین حدود 90% کل درامد های خارجی ایران و معادل 30% تولید ناخالص ملی ‏بوده است. این دو رغم به تنهایی و باندازه کافی گویای اهمیت مستقیم نفت در زندگی روزانه مردم و همچنین ‏وضعیت عمومی دولتی ایست که اداره آنرا بد ست گرفته. ارقام نجومی قراردادهای نفت، دست در کاران آنرا ‏همیشه در موقعیتی قرار داده که ازاین خان گسترده بهره ای جانانه بگیرند. بهمین دلیل حضور در وزارت نفت ‏ونحوه اداره آن بخصوص طی دوران دوم رهبری جمهوری اسلامی یکی ازعرصه های حساس تقسیم قدرت در ‏داخل نظام سیاسی ایران محسوب میشده. به این دلیل حتی در دوران معروف به اصلاحات نیز عوا مل منسوب به ‏جناح راست ( بیشتر معتلفه) و نزریک به رهبری اداره این وزارتخانه را عهده دار بوده اند.‏

در آغاز دوران دولت احمدی نژاد، قصد او این بود که حتی پیش از کنترل وزارت خارجه و داشتن یک عامل ‏خودی در وزارت کشور، وزارت نان و آب دار نفت را در اختیار بگیرد. اما سه بارزدن دست رد مجلس هفتم به ‏سینه نامزدهای مورد نظر احمدی نژاد برای تصدی وزارت نفت نشان داد که جناح های قدرت خواه با سانی آماده ‏دست کشیدن از نفوذ در وزارت نفت نیستند. سر انجام با تغییر وزارت ماهانه وزیری هامانه، با وزارت مستمر، ‏نوعی سازش بر سر تقسیم قدرت در نفت حاصل، مشکل ظاهرا و موقتا حل شد، حال آنکه مبارزه برای گرفتن ‏سهم بیشتر از سفره نفت همچنان ادامه یافت.‏

امضاء قرار داد 2.5 میلیارد دلاری پیمانکاری نفت آنهم از راه ترک مناقصه و بدون هیچ پیش شرط و یا نظارت ‏به قرار گاه خاتم انبیاء سپاه پاسداران اولین مزد کلانی بود که در جهت تقسیم سهم، وزیر تازه با هدایت رییس ‏جمهورمجبور به پرداخت شد. بعد از واگذاری این امتیاز بزرگ و نان و آب دار به شرکتی که تا آن تاریخ در هر ‏کارپر صرفه ای مداخله داشت بجز پیمانکاری نفت، اشتها برای گرفتن سهم بیشتر از نفت همچنان ادامه یافت.‏

با افزایش تولید گاز در حوزه پارس جنوبی، عقد قراردادهای گاز نیز در کنار نفت جاذبه بیشتری یافت و ‏بخصوص افزایش قیمت نفت و گاز در بازار های جهانی، انگیزه تاراج “ بهینه” از این ثروت ملی را نزد ‏دولتمردان انقلابی افزایس داد. ‏

اعتراف شرکت استات اویل نروژ دایر بر پرداخت 10 میلیون دلار رشوه به یک شرکت ساختگی مشاورهای ثبت ‏شده در دوبی، با هدف بدست آوردن امتیاز مشارکت در بهره برداری از منابع گاز، رسما نام مهدی فرزند اکبر ‏هاشمی بهرمانی ( رفسنجانی) را در معاملات نفت بمیان آورد. سه سال بعد سیروس ناصری در حالی که نماینده ‏ارشد مذاکره کننده هسته ای ایران بشمار میرفت به اتهام فساد مالی در مقام معاون مدیر عامل شرکت اورینتال ‏اویل کیش و بجرم همکاری با شرکت هالی برتن که به ایران خدمات فنی میفروخت توسط دولت احمدی نژاد ‏دستگیر شد. گفته میشد که جناب آقای ناصری در ماجرای عقد قرار داد فروش گاز به کرسنت امارات با قیمت ‏ترجیحی نیز دست داشته است. اتهام ظاهری او تردید در دادن اطلاعات هسته ای ایران به دیک چینی معاون ‏رییس جمهور امریکا و مدیر پیشین هلیبرتن بود که کیش اورینتال با آن قرارداد کاری داشت. ‏

‏ با آمدن نوذری به وزارت نفت و در ادامه نبرد قدرت در آن وزارتخانه، جایگزینی عوامل محرم و پاکسازی ‏وابستگان سایر جناحها با هدف اعمال نفوذ بیشتر دولت بر وزارتخانه و قرارداهای آن همچنان ادامه یافت. گنار ‏گذاشتن نژاد حسینیان معاون بین المللی و سرپرست مذاکرات مربوط به صدور گاز به پاکستان و هند چند ماه پس ‏از روی کار آوردن نوذری بعنوان وزیر تازه و جانشین هامانه، اولین گام بزرگ دولت برای تامین نفوذ بیشتر در ‏نفت بود. جانشین نژاد حسینیان در مذاکرات صدور گاز به هند ( که تصادفا همین امروز اعلام شد که پیگیری و ‏آینده آن موضوع سوال 7 نماینده مجلس از نوذری بوده است)، حجت الله غنیمیفرد بود که تا ان تاریخ بمدت 14 ‏سال عقد قراردادهای فروش نفت را عهده دار بود. غنیمی فرد نیز بعد از آنکه تحت فشار دولت ظاهرا ناگزیر از ‏رسیدن به توافق با هند و قبول تعهد فروش گاز ایران با فیمت ترجیحی و تا حدود نصف قیمتی که ترکمنستان برای ‏صادرات گاز خود به ایران طلب میکند به آن کشور شد، از کار کنار گذاشته شد. غنیمی فرد همسنگر آقای رحیمی ‏معاون حقوقی جناب آقای احمدی نژاد، در جبهه معتلفه و از عوامل شناخته شده منسوب به راست محسوب میشود. ‏کنار گذاشتن غنیمیفرد هم برای دولت یک پیروزی چشمگیر بود که با تبلیغ و انعکاس فوری کمتری با آن برخورد ‏شد.‏

بعد از کنار گذاشتن غنیمیفرد از هر دوپست عقد قرار دادهای فروش نفت و ادامه مذاکره فروش گاز به به هند و ‏پاکستان، و گماردن او در منصب بی مسمی جلب سرمایه گذاری خارجی، مسئولیت عقد قرار داد فروش نفت به ‏معاون جشن ساز که خود تازه به نفت آورده شده بود واگذار گردید . اداره امور عقد قرارداد فروش گاز نیز به ‏رحیم مشائی معاون آقای احمدی نژاد و خویش تازه او سپرده شد که در امور گردشکری معامن رییس جمهور ‏است. اخرین تجربه کاری آقای مشائی امور فرهنگی است و در عین حال مورد اعتماد کامل آقای احمدی نژاد نیز ‏‏ قرار دارد. نشاندن آقای مشائی در کنار دست احمدی نژاد طی سفر اخیر او به چین دهن کجی تازه ای بود که ‏شخص ریی جمهور به رقبا میکرد و یقینا جناب ایشان در سفر نیو یورک هم سایه رییس خود خواهد بود تا ‏جنگقدرت تنها در پشت صحنه ادامه نیابد.‏

شاید انتصاب رحیم مشائی در منصب اداره کننده گفتگوهای فروش گازایران به هند پاسخ لازم به سوال آقای ‏شریعتمداری رادر جهت توجیه نشستن علی کردان وزیر کشور آقای احمدی نژاد، که رفقا هنوز دست از گریبان ‏او برای اتهام داشتن مدرک تقلبی از اکسفورد و سابقه تجاوز و ازاله بکارت در گذشته بر نداشته اند، و حضور او ‏در جلسه ملاقات و گفتگو با ضیاء حمید جعفر مدیر عامل شرکت اماراتی کرسنت را بدهد. آقای کردان فارغ از ‏تخصص( که در نفت دیگر شرط ضروری برای تصدی مخسوب نمیشود) محرم کنونی دولت است، از همین لحاظ ‏همراه آقای مشائی و رحیمی براحتی میتواند در فروش و صادرات گاز ایران به ایفای نقش موثر بپردازد. توجیه ‏حضور آقای محمر رضا رحیمی در همین گفتکوها نیز ، با فراموشی اتهام چند میلیاردی که شخص او به مذاکره ‏کنند گان قبلی با شرکت کرسنت وارد کرده بود دلیل دیگری است در توجیه حضور آقای کردان در میز مذاکره ‏است. ‏

‏ ‏

نکته این جا است که قرارداهای نفت ایران تماما بصورت محرمانه مورد مذاکره و تصویب قرار میگیرد و دولت ‏مکلف به بردن متن قرارداد به مجلس و تصویب آنها نیست. کمیسیون انرزی مجلس نیز در این جهت محلی از ‏اعراب نیست. در حالی که مجلس هرازگاهی با دولت بر سر نحوه استفاده از صندوق ذخیره ارزی ودرامد های ‏رسمی ناشی از صادرات نفت خام مشغول جنگ زرگری است حفره بسیار بزرگتری در نفت همچنان گشوده مانده ‏است که دولت با پنهان شده در آن میتواند از کیسه ذخایر ملی به عوامل و سازمانها داخلی و حتی کشور های ‏خارجی نظیر هند ( که وزیر خارجه آن موضوع را در جریان خرید گاز ارزان از ایران رسما در پارلمان آن ‏کشور مورد تائید قرار داد) از آن ببخشد. دلیل اشتیاق خارق العاده جناحها ی سیاسی حاکم بر ایران برای نفوذ در ‏نفت نیز و جود همین سفره گسترده است که ابعاد آن به میلیاردها میرسد.‏

نکته قابل توجه دوم در حاشیه ماجرای اخیر و اقدام آقای شریعتمداری در رو کردن دست کردان و رحیمی، پایگاه ‏سیاسی سردبیر گیهان است. اظهارات قبلی آقای شریعتمداری در مورد نحوه به تصویب رساندن وزارت علی ‏کردانکه بنوبه خود بسیار بحث برانگیز بود، علی رغم طرح مطالبی از سوی اشخاص دست سوم در جهت پایین ‏کشیدن ماجرا، به هیچ وجه تکذیب نشد. مطلب روز سه شنبه حسین شریعتمداری دایر بر طرح اتهام دست داشتن ‏کردان و رحیمی در گرفتن رشوه از شرکت کرسنت بمنظور فروش گاز ایران با قیمت ارزان به آن شرکتعریان ‏ساختن وجه تازه ای است از ادامه جنگ قدرت در درون نظام سیاسی ایران که تنها یکی از جبهه های آن در کنار ‏چاهها نفت و گاز ایران قرار دارد. فراموش نکنیم که منبع خبری آقای شریعتمداری نیز به هیچ وجه کم اهمیت ‏نیست. شنود کردن محرمانه مذاکرات وزیرکشور کاری نیست که از روزنامه نویسان عادی ساخته باشد. انجام ‏این مهم تنها با یاری از ما بهتران ممکن خواهدبود! ‏