گفت و گو با سپیده جدیری، دبیر جایزه شعر زنان
زنان و شعر ایستادگی…
سپیده جدیری، شاعر، مترجم و روزنامه نگار ایرانی است که فعالیت های ادبی خویش را از اواسط دهه هفتاد با سرودن شعر و ترجمه ی اشعار شعرای بزرگ دنیا آغاز کرده است. او همچنین از جمله ی اعضای هیات داوران و دبیر جایزه شعر زنان خورشید است که آخرین دوره ی آن چندی پیش برگزار شد. هنر روز به همین بهانه گفت و گویی با او ترتیب داده است تا از شعر زنان و ایستادگی شاعرانه ی زنان سبز ایران بیشتر گفته باشد. خانم جدیری بر این باور است که در روزهای سخت مبارزه، شعر زنان ایران بیشتر رنگ و بوی شاعرانه داشت تا آثار مردان… شرح این گفت و گو را در ادامه از پی بگیرید…
خانم جدیری برای اولین سوال می خواهم بدانم که از دید شما مهمترین اتفاقاتی که در سال 89 در حوزهی شعر زنان افتاد چه بود؟
در هر دو سال 88 و 89، مهمترین اتفاقها، به دلیل گستردهتر شدن دامنهی سانسور، مسلماً در ادبیات و شعر رسمی [یا انتشار یافته] رخ نداد، بلکه در وبسایتها و وبلاگهایی روی داد که اغلب به دلیل انتشار آثار ممنوعه، فیلتر و به قول مقامات قضایی، مسدود میشد. در این برههی زمانی، سرودههای زنان ایرانی نیز به عنوان بخشی از شعر این سرزمین و در عین حال، به عنوان مخلوق روحیات و تأملات انسانهای ساکن آن، به ناگزیر متأثر از رویدادهای سیاسی – اجتماعی شد و تا حدودی به سمت شعارگونهگی پیش رفت. البته در این میان، آثار ارزشمندی نیز، هر چند معدود، آفریده شد که با وجود پرداختن به مضامین سیاسی – اجتماعی، جایگاه خود را به عنوان شعر، و نه شعار، حفظ کرده بود. از آن میان میتوانم به برخی سرودههای شبنم آذر، بهاره رضایی، مهری جعفری، فرزانه قوامی، آیدا عمیدی، مهناز یوسفی، رؤیا زرین، آزاده دواچی، روجا چمنکار و … اشاره کنم که حتیالمقدور شعریت خود را از دست ندادند. یکی از درخشانترین نمونههایی که در این میان به یاد میآورم، متعلق به سرودهایست از شبنم آذر: … گلولهها!/ گلولههای عزیز؛/ لطفاً/ به پوکههایتان برگردید/ ما نیز/ به خانههایمان برمیگردیم.
جالب است که در رابطه با آثار مردان شاعر، شاید به دلیل نوع روحیاتشان، آن وضعیت شعارگونهگی بیشتر به چشم میخورد، و این واقعیت حتی دربارهی آثار مطرحترین آنها در این دورهی دو ساله صدق میکند. به باور من، اثری که میتواند بر اجتماع، تأثیرگذار و نیروی محرکهی جنبشی سیاسی – اجتماعی باشد، آنی است که جایگاه خودش را شناخته و از همان منظر به مسئله پرداخته است. این اثر اگر شعار است، باید کیفیت شعارگونهگی خود را حفظ کند و به اعتقاد من، تا آنجا که ممکن است صریح باشد و از این نظر، باید از شعر شدن فاصله بگیرد. اما اگر شعر است، یا دست کم، آفرینندهی آن مدعی است که شعر است، حتما باید از منظری شاعرانه به موضوع نگاه کند؛ کیفیتی که متاسفانه در اغلب سرودههای این برهه به چشم نمیخورد و برای همین چندان ندیدیم و نشنیدیم که سطری از اشعار سیاسی – اجتماعی این مقطع، سر زبان کسی، حتی خود شاعران بیفتد.
حالا در کشاکش این روزهای پرحادثه، شاعری به جمع شاعران زن اضافه شد که بتوانیم پیشبینی کنیم او میتواند یک شاعر خوشفکر و برجسته در آینده باشد؟
تعداد شاعران زن جوانی که هماکنون نیز به عنوان شاعری خوشفکر و برجسته شناخته میشوند، چندان کم نیست. آنانی که در پاسخ به سؤال قبل نام بردم، در حال حاضر میان شاعران نسل خودشان جایگاهی کم از این ندارند. اما به زعم من و تا آنجا که به خاطر برگزاری جایزهی شعر زنان مطالعه کردهام، نامهای دیگری را نیز باید به این جمع افزود و از آن جملهاند سارا خلیلی جهرمی، فاطمه اختصاری و صدالبته، نسیم جعفری، برگزیدهی سومین دورهی جایزهی شعر زنان ایران (خورشید). دربارهی آینده ترجیح میدهم قضاوتی نداشته باشم چرا که همه چیز بستگی به تداوم فعالیت ادبی این شاعران دارد. بنابراین، قضاوت را میسپارم به زمان و آن دسته از مردم که شعر میخوانند.
مهمترین کتابهایی که در حوزهی شعر زنان منتشر شد چه بود؟
همان طور که اشاره کردم، در مجموع، به خاطر تشدید سانسور فرهنگی، چه در حوزهی شعر و چه در حوزهی داستان کتابهای چندان قابل تأملی در سال 89 منتشر نشد. شاید تنها کتاب خوبی که در این مقطع در حوزهی شعر زنان اجازهی انتشار گرفت - البته تا آنجا که من اطلاع دارم - مجموعه شعر «تشریفات»، سرودهی بهاره رضایی باشد، که البته متاسفانه برخی اشعار این کتاب هم مورد سانسور قرار گرفته است و به همین دلیل، همچنان معتقدم اگر بخواهیم آن اتفاق مهم را در شعرهای این شاعر جستوجو کنیم نیز ترجیحاً بهتر است آثاری از او را مورد بررسی قرار دهیم که در وبسایتهای ادبی و به قولی، نشریات غیررسمی منتشر شده است.
علاوه بر جایزهی شعر خورشید که به دبیری شما برگزار میشود آیا در سال 89 شعر زنان از سوی جوایز دیگری هم مورد توجه قرار گرفت؟
اگر منظورتان جوایز خصوصی باشد، میتوانم بگویم بله، البته در سطح نامزدهای نهایی دریافت جایزه، نه برنده. تا آنجا که به خاطر میآورم، مثلاً مجموعه شعر «امروز فرداست» سرودهی آذر کتابی، هم میان نامزدهای نهایی جایزهی خورشید بود و هم جایزهی نیما. فکر میکنم این امرِ «بیشتر دیده شدن» در رابطه با شعر زنان باید به فال نیک گرفته شود و البته من از موضوع دیگری نیز خوشحالم و آن این است که میان داوران جایزهی نیما، بر خلاف دورهی گذشته، نام چند داور زن نیز به چشم میخورد و این به نظر من میتواند سرآغازی باشد برای به کارگیری هر چه بیشتر استعدادها و تجربیات زنان در عرصهی نقد و داوری شعر، که به جرأت میتوانم بگویم پیش از به راه افتادن جایزهی خورشید، بسیار کمرنگ و به ندرت اتفاق میافتاد.
چرا تصمیم گرفتید بخش کتابهای منتشرنشده را در این دوره اضافه کنید؟
مهمترین دلیل آن، همان طور که پیشتر در فراخوان جایزه هم اعلام کرده بودیم، گسترش دامنهی داوری و تحت پوشش قرار دادن آثار بیشتر بود. در عین این که بسیاری از شاعران ممکن است به دلایل مختلف امکان چاپ کتاب شعر خود را نداشته باشند. غیر از معزل ممیزی که در این میان نقش پررنگی را ایفا میکند، نکتهی مهم دیگر این است که معدود ناشرانی وجود دارند که در این شرایطی که انگیزههای مردم برای کتاب خواندن روز به روز کمرنگتر میشود، تمایل به چاپ کتاب شعر داشته باشند، چرا که به قول احمدرضا احمدی، «شعر، خصوصیترین هنر است» و به همین دلیل، قشر خاصتر و محدودتری از مخاطبان را جذب میکند.
وضعیت کتابهایی که در بخش کتابهای منتشرشده نامزد دریافت جایزه بودند، چگونه بود؟ و آیا با توجه به اینکه برای جایزه، مورد توجه قرار گرفتند تغییری در وضعیت چاپشان اتفاق افتاد؟
در بخش کتابهای منتشرشده فقط سه کتاب به عنوان نامزد دریافت جایزه معرفی شد، «امروز فرداست» اثر آذر کتابی، «گِل» اثر لیلا فرجامی و «من هم از شاعران دههی چهل هستم» اثر ساغر شفیعی. همین اندک بودن تعداد نامزدهای دریافت جایزه در این بخش و مقایسهی این تعداد با پنج نامزد نهایی در دورهی دوم و هفت نامزد نهایی در دورهی اول جایزهی خورشید، حکایت از وضعیت غمانگیز کتابهای شعر منتشر شده در سال 1388 دارد. بررسهای ما به واقع به دشواری توانستند پنج کتاب را در این بخش برای مرحلهی داوری انتخاب کنند؛ به دلیل اِعمال شدن ممیزیِ شدید یا شاید خودسانسوری خود شاعران از بیم ممنوعالچاپ شدن اثرشان، حس میکردیم با آثاری به شدت قصابیشده روبهرو هستیم که این موضوع، بررسها را واقعاً در امر انتخاب، سردرگم میکرد. البته سه کتابی که به عنوان نامزد نهایی در این بخش معرفی شد، از کیفیت به مراتب بالاتری نسبت به دیگر کتابهای مورد بررسی برخوردار بود. از احتمال اتفاق افتادن تغییری در وضعیت چاپ آنها بیاطلاعم، اما امیدوارم مورد توجه قرار گرفتن این آثار از سوی داوران جایزهی خورشید، در معرفی هر چه بهتر آنها تأثیری گذاشته باشد.
دلیل اینکه در بخش کتابهای منتشر شده، کتابی به عنوان برندهی جایزه معرفی نشد چه بود؟
اعضای هیأت داوران سومین دورهی جایزهی خورشید، یعنی خانمها بنفشه حجازی، آزیتا قهرمان، مهری جعفری، بهاره رضایی و روجا چمنکار، معیارهای خاصی را در انتخاب برگزیدهی جایزه در نظر گرفته بودند که همان طور که در بیانیهی آنها نیز آمده است، با توجه به آن معیارها، بر انتخاب هیچ اثری در بخش کتابهای انتشار یافته به عنوان برگزیدهی این بخش به اجماع نرسیدند. در حقیقت، دو تن از داوران هیچ کتابی را به عنوان نامزد نهایی دریافت جایزه در این بخش معرفی نکرده بودند و باقی سه داور نیز هر یک، کتاب انتشار یافتهی مجزایی را به عنوان نامزد نهایی در نظر گرفته بود. این تنها دلیل انتخاب نشدن برنده در این بخش بود.