دکتر حسن روحانی دومین رییسجمهوری است که بعضی حرفها و درد دلهای خود را، یا بهتر بگویم، درخواستهای خود و دیگر زنان در حوزه “احقاق حقوق برابر و عادلانه انسانی/ اسلامی”مان را با ایشان در میان میگذارم و بازگو میکنم.
نخستینبار در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۷۹ و به مناسبت تولد دختر پیامبر گرامی اسلام، نامه تبریکی برای جناب آقای سیدمحمد خاتمی، ریاستجمهوری دوره هشتم، فکس کردم که در آن به ایشان پیشنهاد تاسیس کرسی “مطالعات زنان” در دانشگاهها را داده بودم. هفته بعد نامهای از دفتر ریاستجمهوری، با امضای آقای محمدعلی ابطحی، رییس دفتر ایشان دریافت کردم که در آن اشاره شده بود (نقل به مفهوم از حافظه) که بعضی عنوانهای درسی با موضوع پیشنهادی من، در رشته تاریخ در دانشگاه تربیت مدرس تدریس میشود. (این نامه در دفتر نهاد ریاستجمهوری باید موجود باشد.) این پاسخ آنگونه که باید، امیدی را در دل من زنده نکرد تا اینکه مدتها پس از آن متوجه شدم کرسی “مطالعات زنان” در بعضی دانشگاهها راهاندازی شده و در روند این کار بسیار مهم و با ارزش دریافتم که این رشته در چندین دانشگاه دیگر نیز تاسیس شده است. کاری به این ندارم که در روند کارکرد این کرسی مطالعاتی، واحدهای درسیای که از اهم دروس مطالعات زنان در دانشگاههای جهان است، در این کرسی گنجانده نشد و این رشته به جای اینکه معطوف به مطالعات زنان شود، بیشتر به مطالعات خانواده گرایش پیدا کرد. تا اینکه متاسفانه، در اواخر دولت دهم خبر رسید که کرسی مطالعات زنان بهکلی از دانشگاهها حذف شده است. اینک میخواهم از جناب آقای دکتر حسن روحانی، رییسجمهوری برگزیده دوران یازدهم که بدیهی است بیش از نیمی از آرای خود را از سوی زنان ایران، که فعلا، تنها، امکان رای دادن به “رییسجمهوری” را دارند و با هیچ دلیل و منطقی نمیتوان فهمید چرا خود، امکان انتخاب شدن
به عنوان نه تنها رییسجمهور بلکه حتی به عنوان وزیر و سفیر و… بهطور قانونی را ندارند کسب کردهاند، درخواست کنم تا پیش از تعامل با انبوه درخواستهای زنان برای کسب حقوق برابر و عادلانه خود، بازگرداندن کرسی «مطالعات زنان» در دانشگاهها را در اولویت دستور کار خود قرار دهند. یکی دیگر از مهمترین و جدیترین درخواستهایی که مسلما ما زنان ایران از ایشان داریم تاسیس “وزارتخانه امور زنان” و گزینش “زن”ی شایسته به سمت وزیر برای این وزارتخانه است؛ وزارتخانهای که امیدواریم شرح وظایفش با نظرهای مشورتی و اجتماعی کارشناسانه خود زنان با تخصصهای مربوط به حوزههای گوناگونِ “حقوق مادی و معنوی برابر و عادلانه زنان” تدوین شود. وزارتخانهای که بتواند نسبت به اصلاح و تغییر قوانین مدنی نابرابر و ناعادلانه زنان که در سدهها و هزارههای بسیار بر آنان تحمیل شده است، با قوهمقننه و قوهقضاییه همیاری و همکاری کند.
آنچه از قوانین مدنی مد نظرم هست، قوانین برگرفته از احکام “فقه”ی موجود است که بسیاری از آنها، با توجه به تفسیر و تاویل روزآمد “فقه پویا”، دیگر در شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و از همه مهمتر علمی جهان امروز کاربری ندارد و باید تفسیر و تاویل “روزآمد” آن از سوی علما و فقها و آیات عظام بازخوانی، بازتفسیر، بازتاویل و بازتعریف شود. قوانینی مانند ازدواج، طلاق، نگهداری فرزند، حق تحصیل و کار، حق خروج از کشور و بسیاری قوانین از این دست که اگر از سوی علمای دینی بازخوانی و تفسیر و تاویل “در زمانی” و “روزآمد” (به روز) شود، بیشک بخش عظیمی از مشکلاتی که علاوه بر ستم و جور به زنان، برای قوههای اجراییه و قضاییه نیز دردسر ایجاد میکند، حل خواهد شد. بر این گمانم که زنان ایران با آگاهی از سنتها و تابوهایی که در جامعه ایران وجود دارد، مصرانه خواهان اصلاح و تغییر بعضی از قوانینی هستند که در جهان دیجیتالی امروز حقوق انسانی/ اسلامیشان را از آنان دریغ کرده است. همه این مشکلاتی که زنان، به عنوان نیمی از جمعیت کشور با آن روبهرو هستند، مسلما در زیرمجموعه مشکلاتی تعریف میشود که هر دولتی در ایران با آنها روبهرو خواهد بود. بنابراین آیا بهتر نیست دولت جدید به ریاست دکتر حسن روحانی که خود شخصی روحانی، تحصیلکرده، دنیادیده و آگاه به جهان امروز و وارد به امور فقهی و آشنا و باورمند به “فقه پویا” هستند، مورد توجه و عنایت ویژه انسانی/ اسلامی قرار بگیرد تا زنان ایران که نیمی از چرخ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، علمی، آموزشی ایران را میچرخانند به شأن و منزلت “انسانی برابر و عادلانه” خود برسند، تا ایران نیز بتواند به جایگاه انسانی/ اسلامی خود در جهان ارتقای روزافزون یابد؟
تاسیس “وزارتخانه امور زنان”، با سرپرستی زنی شایسته و روشنفکر، میتواند به بخش زیادی از این مولفههایی که به آنها اشاره شد رسیدگی کند و همزمان، با اصلاح و تغییر بسیاری از قوانین، شأن و منزلت زنان ایران را از اُبژگی به سوژگی ارتقا داده و جایگاه زنان ایران را در سطح بالایی از کرامت انسانی در جهان بازتعریف کند.
انتظار زنان ایران از دکتر حسن روحانی که نیمی از آرای خود را از همین زنان کسب کرده و به مقام ریاستجمهوریاسلامی ایران رسیده است، چیزی بیش از “حق مسلم انسانی”شان نیست. آرزو داریم این مقاله به رویت ایشان برسد و آن را درخواستی بسیار جدی که باید نسبت به همه بخشهای آن برخوردی اسلامی و مسئولانه داشته باشند، بپذیرند.
پژوهشگر و کنشگر حوزه زنان، مدیرمسئول “نافه”
منبع: بهار