در حالی که طی ۵ سال گذشته مسئولین رده های مختلف جمهوری اسلامی کشتار معترضان به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات خرداد ۸۸ را به انحا مختلف تکذیب می کردند یا در جهت مصادره کشته شدگان برمی آمدند، خبرگزاری فارس با انتشار تصاویر ۲۳ تن از جانباختگان، آنها را “شهدای مظلوم ایام فتنه” خوانده است.
این خبرگزاری وابسته به سپاه که طی این چند سال سابقه چند تلاش ناموفق برای مصادره کشته شدگان بعد از انتخابات را داشته، در حالی اقدام به انتشار تصاویر و اسامی ۲۳ تن از کشته شدگان بعد از انتخابات تحت عنوان “شهدای مظلوم ایام فتنه” کرده که حکومت تاکنون به غیر از ۳ تن از جانباختگان بازداشتگاه کهریزک، سایرین را که در خیابان ها و براثر اصابت گلوله یا زیر ضربات باتوم یا گاز اشک آور کشته شده اند،به رسمیت شناخته نشده است. همچنین شکایات خانواده های جان باختگان، بدون معرفی قاتل یا قاتلان مسکوت مانده یا مختومه شده و آنها تحت انواع فشارها و تهدیدهای امنیتی قرار گرفته اند تا از اطلاع رسانی درباره کشته شدگان و مصاحبه با رسانه ها پرهیز کنند. هرچند تاکنون خانواده های بیش از ۵۷ تن از کشته شدگان به صورت رسمی با رسانه ها مصاحبه کرده اند. البته آمار کشته شدگان بیشتر از ۵۷ نفر است و خانواده های دیگر به دلیل همین فشارها و تهدیدها سکوت اختیار کرده اند.
حسین غلام کبیری، بهمن جنابی، محمدحسین فیض، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلیپور، سجاد قائد رحمتی، یعقوب بّروایه، علی فتح علیان، رامین رمضانی، حسین طوفان پور، حسام حنیفه، سعید عباسی، محرم چگینی قشلاقی،علیرضا افتخاری خاتونی، حمید حسین بیگ عراقی، عباس دیسناد، داود سبزی، فاطمه سمسارپور،فاطمه رجب پور چوکامی و سرور برومند چوکامی، ۲۳ تن از کشته شدگانی هستند که خبرگزاری فارس تصاویر آنها را منتشر کرده؛ همان کسانی که پیش از این حمید رسایی، نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس با خواندن اسامی شان در صحن علنی مجلس مدعی شده بود آنها بسیجی بوده و “با اسلحهای که کالیبر آن متعلق به سلاحهای رسمی کشور نیست به شهادت رسیده اند”.
تلاش برای مصادره کشته شدگان بعد از انتخابات ۸۸ و معرفی کردن سران جنبش سبز به عنوان مسئول خون کشته شدگان، اولین باری نیست که روی می دهد. آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی تنها چند روز پس از انتخابات یعنی ۲۹ خرداد ۸۸ رهبران معترضان را مسئول خون کسانی که بعد از انتخابات کشته شده بودند، دانست و پس از آن این خط توسط رسانه های حکومتی، امنیتی و مسئولان رده های مختلف و نمایندگان مجلس پی گرفته شد. در مقابل اما خانواده های کشته شدگان علیرغم همه فشارها و تهدیداتی که متوجه آنها بوده با رسانه های مختلف مصاحبه کرده و در مقابل این ادعاها موضع گرفته اند.
اما این ۲۳ نفری که یک روز در صحن علنی مجلس اسامی آنها به عنوان شهید بسیجی خوانده می شود و یک روز خبرگزاری فارس با انتشار اسامی و تصاویر شان، آنها را شهدای مظلوم فتنه می خواند چگونه کشته شده اند؟ چه کسانی هستند و خانواده های آنها چه موضعی دارند؟ خبرگزاری فارس هیچ توضیحی در این مورد نداده و همچون سالهای پیش در سالگرد ۹ دی، روزی که محمود احمدی نژاد در میان طرفدارانش، معترضان را خس و خاشاک خواند و حکومت از این روز به عنوان حماسه یاد می کند، تنها با انتشار اسامی و تصاویر تنها ۲۳ تن از کشته شدگان اقدام به فضاسازی علیه معترضان و رهبران جنبش سبز کرده است اما “روز” همچون سابق با مروری کوتاه به معرفی این ۲۳ نفر می پردازد.
میثم عبادی به عنوان اولین جانباخته بعد از انتخابات شناخته می شود او به گفته خانواده اش نوجوانی بود که هنوز به ۱۷ سالگی هم نرسیده بود و ۲۳ خرداد، یعنی یک روز پس از انتخابات، برای کمک به دختری که از سوی نیروهای بسیجی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود وارد شد اما با شلیک گلوله ای بر شکمش به شهادت رسید. اصغر عبادی، پدر میثم عبادی در مصاحبه با “روز” گفته بود قاتل فرزندش از نیروهای بسیجی بود که ابتدا بازداشت و مشخص شد گلوله از اسلحه او شلیک شده است اما بعد آزاد شد و گفتند او قاتل نبوده است. اخیرا اما پرونده او به دادسرای نظامی ارجاع شده است.
فاطمه سمسارپور، زنی خانه دار و از جان باختگان ۲۵ خرداد ۸۸ است که حسن میراسدالهی، همسر او در مصاحبه با “روز” رسما اعلام کرده است همسر و پسرش، کاوه میراسدالهی در مقابل منزل شان توسط نظامیانی که اسلحه در دست داشتند گلوله خورده اند. خانم سمسارپور جان باخت و کاوه میراسدالهی پس از چند جراحی، از مرگ نجات یافت: “شکایت کردم، پرونده در دادسرای نظامی است. اما آخرین جوابی که به ما دادند این بود که شما در شکایتتان گفته اید «نظامی ناشناس» زده است. گفتم بله نظامی بوده اما ناشناس، چون ما اسم او را که نمی دانیم. گفتند پس ناشناس است و از بیت المال دیه بگیرید. اعتراض کردم؛ گفتم سلاح شناسایی شده، شما نوع گلوله را نیز شناسایی کرده اید، چطور نمی توانید شناسایی کنید آن روز چه کسانی در عملیات بودند، چه کسانی شلیک کرده اند و از اسلحه شان شلیک شده، اما هیچ جوابی ندادند. در گزارش نوشته اند هم نوع کلت را مشخص کرده اند، هم گلوله را نوشته اند، از نوع نه میلی متری بوده است”.
عباس دیسناد، جانباز جنگ ایران و عراق بود که روز ۳۰ خرداد ۸۸ به دلیل ضربه باتوم به سرش، دچار خونریزی مغزی شد و جان باخت. مریم خانی، همسر او در مصاحبه با “روز”
اعلام کرده بود: “به ما اصلا گواهی پزشکی قانونی ندادند، اما وکیل ما که برای پی گیری شکایت مان به دادسرا رفته بود گواهی پزشکی قانونی را در لای پرونده دیده که در آن علت مرگ را سکته قلبی نوشته اند”.
علیرضا افتخاری، روزنامه نگار و خبرنگار سابق روزنامه ابرار اقتصادی نیز به گفته خانواده اش ۲۵ خرداد ۸۸ و بر اثر ضربات باتوم جان باخت. خانواده او تحت فشارهای امنیتی به ناچار منزل شخصی شان را هم تغییر دادند.
ناصر امیرنژاد، دانشجوی مهندسی هوا و فضای دانشگاه آزاد ـ واحد علوم و تحقیقات ـ و از جانباختگان ۲۵ خرداد ۸۸ بود. رشید امیرنژاد، پدر او به “روز” گفته بود: “ من ۸ سال تمام در جبهه های جنگ با دشمن جنگیدم که فرزندم و فرزندان ما در آزادی و آسایش زندگی کنند. از همان بچگی، بچه هایم را عضو بسیج کردم و افتخار میکردم به بسیجی بودن بچه هایم. بسیجی که ما می شناختیم حرمتی داشت و پشت و پناه مردم بود. تن و جانش را در جبهه ها سپر کرده بود برای مردم و مملکت اش. ناصر برای دانشگاه رفت تهران و سرش به درس گرم بود. او دانشجوی نخبه ای بود که رفت و تن بی جانش برای ما ماند. اگر برای مملکت اش جان داد من افتخار میکنم به او و خونی که داد”.
خبرگزاری فارس پیش از این به نقل از پدر ناصر امیرنژاد نوشته بود که او از میرحسین موسوی و مهدی کروبی شکایت کرده. او اما به “روز” گفته بود: “من از هیچ کسی شکایت نکردم و این دروغ است از خودشان نوشته اند. قاتل بچه من، قاتل همه بچه هایی است که این مدت کشته شدند و کسی که اینکار را کرده مطمئنا دلش برای این مملکت نمی تپد و دلش نمی سوزد برای این مملکت”.
حسام حنیفه، ۱۹ ساله و کارگری بود که ۲۵ خرداد ۸۸ جان باخت. مادر او به “روز” گفته بود: “ما گفتیم که قاتل فرزند ما را بیاورند و معرفی کنند. بگویند چه کسی بچه مارا زده؛ اما آنها می گفتند مقصر آقای موسوی است. ما هم گفتیم که مشکل شما با آقای موسوی ربطی به بچه ما ندارد و بگذارید ما به درد خودمان بسوزیم”. خانواده حسام حنیفه همچنین تاکید کرده بودند که فرزندشان بسیجی نبوده است.
بهمن جنابی، ۳۰ خرداد ۸۸ بر اثر اصابت گلوله جان باخت و برادر او به “روز” گفته بود: “این بچه راهش را خودش تشخیص داده و رفته. آن موقع ها جو تهران آشفته بود، اما هیچ کسی فکر هم نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد، مردم که چیز خلاف قانونی نمی خواستند، اعتراض داشتند و جرم هم نبود، اما خب این اتفاقات افتاد و بچه ها شهید شدند. حضرت علی در نهج البلاغه گفته اند «حق را بشناسید که افراد به واسطه حق شناخته می شوند». کسی نمی تواند با زور کسی را قانع کند. بلکه حق و حقیقت، خود شناخته می شود و بیرون می آید. بچه های ما هم بر حق بودند، مهم این است که بچه های ما که شهید شدند جزئی از ایران بودند؛واقعیت وجودی این بچه ها را بنویسید که هزار سال هم بگذرد فراموش نخواهند شد”. به گفته هومن جنابی، برادرش ۱۹ سال داشت و مغازه تعمیر وسایل کولر و نصب آبگرمکن و تاسیسات را اداره میکرد.
محرم چگینی، جوان ۳۲ ساله ای که روز ۲۵ خرداد در مقابل پایگاه مقداد در خیابان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. بلور چگینی، مادر محرم چگینی به “روز” گفته بود: “همان روز شکایت کردیم و گفتیم باید قاتل یا قاتلان فرزندم را معرفی و محاکمه کنند و بگویند چرا پیکر بچه مرا که در خیابان آزادی شهید شده، انداخته اند کنار خیابان در شهرک اندیشه و… قاضی، آدم بسیار خوب و متعهدی بود گفت که باید هر کسی که تیر اندازی کرده بیاید و جواب بدهد و شروع به پی گیری کرد. بعد هم به ما گفت گلوله از اسلحه ای که متعلق به بسیج بوده شلیک شده است و چند نفر را نیز احضار کرد اما بسیج تکذیب کرد و گفتند که ما اصلا آن روز تیراندازی نکرده بودیم. بلافاصله هم پرونده محرم را از قاضی شهریار گرفتند و برای ایشان عدم صلاحیت برای رسیدگی به پرونده را زدند و پرونده را به دادسرای جنایی تهران ارجاع دادند. اما بعد از ان هر موقع برای پی گیری رفتیم گفتند پرونده گم شده است”.
یعقوب بروایه، دانشجویی بود که عکس های اودر حالیکه مچ بند سبز بر دست دارد توسط دوستانش منتشر شده است. عبدالزهرا بروایه، پدر یعقوب بروایه پیشتر در مصاحبه با “روز” گفته بود: “یعقوب بسیجی نبود. او اصلا کاری به سیاست نداشت و قاطی هیچ چیزی نمی شد. بچه ای درسخوان و عاشق هنر بود. ۲۸ سال داشت و همیشه دنبال درس بود. پسر من سیاسی نبود بلکه مثل بقیه مردم که به خیابان رفتند و مسالمت آمیز اعتراض کردند او هم به خیابان رفته بود. هیچ فرقی با بقیه مردم نداشت. یعنی پسر من نه ضد انقلاب بود و نه اغتشاشگر، بلکه دانشجویی بود که نسبت به مردم و کشورش احساس وظیفه و مسئولیت میکرد و مثل همه مردم دیگری که به خیابان رفتند او نیز به خیابان رفت. اما وقتی گلوله خورده اصلا در تظاهرات نبوده قصد رفتن به خانه را داشته اما راهها را بسته بودند و درگیری بود او هم با جمعیت به سمت مسجد لولاگر رفته و همان جا هم گلوله خورده است”.
رامین رمضانی، جوان ۲۲ ساله ای که روز ۲۵ خرداد در میدان آزادی بر اثر شلیک گلوله جان باخت. او سرباز وظیفه بود و برای مرخصی به تهران و دیدار خانواده اش آمده بود. خانواده رامین رمضانی به گفته مادر رامین، ماههای نخست پس از جان باختن فرزندشان برای موافقت با درخواست بنیاد شهید، جهت اعلام فرزندشان به عنوان شهید از سوی این بنیاد، تحت فشار بودند سرانجام پس از مشورت با میرحسین موسوی و مهدی کروبی پذیرفتند که فرزندشان از سوی بنیاد شهید به عنوان شهید اعلام شود اما مشروط به اینکه هیچ گونه مواهبی برای خانواده آنها در نظر گرفته نشود. پدر رامین رمضانی اما در مراسم تولد امیرارشد تاجمیر، از جان باختگان روز عاشورای ۸۸، در بهشت زهرا بازداشت و با وثیقه آزاد وبه سه سال حبس تعزیری محکوم و زندانی شد.
امیر حسین طوفان پور، یکی دیگر از جان باختگان ۲۵ خرداد ۸۸ است.
تاکنون درباره جزئیات جان باختن او گزارشی منتشر نشده و خانواده او نیز تنها میدانند که او پس از اصابت گلوله زنده بوده. مادر آقای طوفان پور به “روز” گفته بود: “به ما گفتند بر اثر اصابت گلوله فوت کرده اما نگفتند چرا گلوله به او زده اند. نگفتند چه کسی او را با گلوله هدف قرار داد و چرا؟ شکایت ما هم که بی نتیجه ماند. دادگاهی تشکیل نشده سخن از پرداخت دیه به میان آوردند و ما دیگر ناامید شدیم از دادخواهی”.
سجاد سبز علی پور که با نام کاوه سبز علی پور نیز شناخته شده است روز ۳۰ خرداد ۸۸ و در درگیری مسجد لولاگر بر اثر اصابت گلوله جان باخت. پیشتر خانواده او در مصاحبه
با “روز” ادعاهای خبرگزاری فارس مبنی بر بسیجی بودن فرزندشان را رد کرده بودند.
مسعود خسروی دوست محمد یکی دیگر از جانباختگان روز ۳۰ خرداد ۸۸ است که بر اثر اصابت گلوله جان باخت. مریم خسروی، همسر او به “روز” گفته بود: “قاتل در جمع یگان ویژه گارد گرفت و همسر مرا کشت. وقتی یاد آن روزها می افتم که چقدر پرسه زدم و راه رفتم در کوچه پس کوچه های خیابان خوش که بدانم چه بر سر همسرم آمده در نگاه خیلی هایی که شاهد بوده اند دیدم چه گذشته… در نهایت به ما هم گفتند بیایید و دیه بگیرید و شکایت ما هم مثل شکایت خانواده های سایر شهدا مسکوت ماند. پرونده باز است اما هیچ رسیدگی صورت نمی گیرد. پرونده های ما را ببینید بیش از چهار ورق توی آنها نیست، در حالیکه میدانید پرونده های قتل چقدر قطور هستند و همین نشان میدهد که هیچ رسیدگی به پرونده های ما نشده است”.
محمد حسین فیض روز ۳۰ خرداد ۸۸ در خیابان آزادی و بر اثر اصابت گلوله ای به سرش جان باخت و خبرگزاری فارس و رسانه های حکومتی از او به عنوان “بسیجی شهید” یاد کردند که توسط اغتشاشگران به شهادت رسیده است. غلامرضا فیض، پدر محمد حسین فیض، از کادر رسمی سپاه و فرماندار سابق شیروان بوده و طی مصاحبه هایی، فرزندش را بسیجی معرفی و میرحسین موسوی و “سران فتنه” را مسبب شهادت فرزندش عنوان کرده است. اما برخی اعضای خانواده و نزدیکانش به “روز” گفته اند که او یک معترض بود و در حالیکه با موبایل خود از درگیری ها فیلم می گرفته گلوله ای به سر او اصابت کرده و لحظاتی بعد از اصابت گلوله جان باخته است. پرونده شکایت خانواده او نیز تاکنون سرانجامی نداشته:” روزی که پدر محمد برای شکایت از قاتل محمد به دادگاه رفتند، این خیلی جای تامل دارد که در دادگاه و قبل از اینکه ایشان حرفی بزنند، به ایشان گفته بودند که آمده اید از میر حسین موسوی شکایت کنید. ایشان نیز دو شکایت مطرح کرده یکی از قاتل و ضارب محمد و دیگری از مسبب این قضیه که اعتقاد دارد میرحسین موسوی بوده است”.
سعید عباسی فر گلچینی، ۳۰ خرداد ۸۸ در مقابل پدرش گلوله خورد و جان باخت. خانواده او تاکنون سکوت اختیار کردهاند.
حمید حسین بیگ عراقی ۳۰ خرداد بر اثر اصابت گلوله ای در خیابان انقلاب جان باخت. خبرگزاری فارس او را بسیجی معرفی کرد اما خانواده او این ادعا را در مصاحبه با سایت جرس تکذیب کردند.
مصطفی غنیان، دانشجویی بود که ۲۶ خرداد ۸۸ و در حالیکه بر بالای پشت بام الله اکبر می گفت، گلوله خورد و در آغوش پدرش جان باخت. همان زمان رسانههای حکومتی مدعی شدند که پدر مصطفی غنیان میرحسین موسوی را مسئول خون فرزندش میداند اما حاج محمد تقی غنیان در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا این ادعاها را تکذیب کرد. او رسما اعلام کرد:” مصطفی غنیان فرزند جوان اینجانب محمدتقی غنیان در حوادث اخیر تهران در بامداد روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ در روی پشتبام طبقه هشتم منزل مسکونی واقع در سعادتآباد به ضرب گلوله کشته شده و مجالس یاد بود فرزند بیگناه و مظلومم روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد ۸۸ در مسجد قبای مشهد برگزار شده است. اینجانب در سخنان خود در مجالس یاد شده و سایر مجالس در حضور هزاران نفر از مردم شریف مشهد هیچگونه جهتگیری سیاسی در مورد عاملین قتل فرزندم یا متهم کردن شخص خاصی نکردهام”.
علی فتحعلیان، جوان ۲۰ سالهای بود که ۳۰ خرداد در مقابل مسجد لولاگر براثر اصابت گلوله جان باخت. پدر او درباره روند پیگیری قضایی پرونده قتل فرزندش گفته است: “آن زمان که برای تحویلِ پیکر فرزندم رفتیم، خودمان دادخواست دادیم و پیگیری بعدی با خودشان بود و ما هر از چند گاهی پیگیر نتیجه ی دادخواست را پیگیر می شدیم ولی می گویند طبقِ روال قانونی و اجراییِ پرونده ها خودشان دارند پیگیری می کنند”.
غلام حسین کبیری تنها قربانیِ راهپیمایی ۲۵ خرداد است که دستگاه قضایی اقدام به بررسی علل کشته شدن وی کرده و دادگاهی برای محاکمه متهمِ به قتلِ او برگزار شده است. او ۱۸ سال داشت و شامگاه روز ۲۵ خرداد به وسیله یک دستگاه خودروی پراید در منطقه سعادت آباد تهران زیر گرفته شد و چند ساعت بعد به دلیل خونریزی داخلی جان خود را از دست داد. رسانهها و منابع حکومتی غلام کبیری را از بسیجیان فعال حوزه ۳۵۵ امام حسن مجتبی، ناحیه مقاومت بسیج ری معرفی کردند.
سرور برومند چوکامی و فاطمه رجبپور چوکامی، دو تن دیگر از جانباختگان بعد از انتخابات هستند که روز ۲۵ خرداد و در درون مهد کودکی در نزدیکی پایگاه بسیج آزادی، با گلوله کشته شدند.
از داوود سبزی اما تاکنون هیچ اطلاعاتی جز همین که حمید رسایی و خبرگزاری فارس از او به عنوان شهید بسیجی یا شهید مظلوم ایام فتنه نام ببرند منتشر نشده است. سجاد قائد رحمتی هم ۲۰ ساله بود و گفته می شود روز ۳۱ خرداد براثر اصابت گلوله جان باخته. هیچ اطلاعات دیگری از او در دست نیست و خانواده اش تاکنون سکوت اختیار کرده اند.