“ایران” ناگهان “عزیز ما”ی “مقام رهبری” از کار در می آید. درسخن رئیس جمهورمنتخب، تخت جمشید، میراث ملی و شجریان اسطوره آواز نام می گیرد. در سکوت مطلقی که دولت جدید درآن سامان می یابد وحتی از اطلاع رسانی قطره ای به حماسه سازان
“انتخابات ۹۲” دریغ می شود، شایعات دامن می گستردو تحلیل ها از شمار می گذرد. دراین میان، عمیق ترین گسل جامعه ایران خود را در بحث تازه ای نشان می دهد: ایران و نظام.
در روزهای برزخی رفتن محمود احمدی نژاد که با آخرین سفر به روسیه و درخواست ساخت نیروگاههای هسته ای جدید همراه است، همه انتظار می کشند تا رئیس جمهوری که نظریاتش بیش از رفسنجانی به رهبر نزدیک بود، دولت راتحویل حسن روحانی بدهد که هاشمی ۳۵ سال است او رامی شناسد و هنوز بر صندلی ریاست جمهوری ننشسته به دیدارش می رود و “خط و نشان تندروها”را بازمتوجه خود می کند.
روزنامه بهار می نویسد: “از هنگامی که شعار اعتدال رای آورده است، تندروها و رادیکالهای وابسته به جریان اصولگرایی پرکارتر شدهاند.” یکیشان که یدالله جوانی “مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه” باشد، می گوید:“عدم پیروزی اصولگرایان به معنای پیروزی اصلاحطلبان نیست”.
مجلس هم دست به کار می شود و به تعیین باید ها و نباید ها برای روحانی می پردازد.
در بدنه جامعه بحث، درگیری، حتی شوخی و جنگ با الفاظ ناپسند بین رای دهندگان و کسانی که رای نداده اند، ادامه می یابد. گروه اول آرزوهای خود را فریاد می کنند و مخالفین راه رسیدن به حداقل ها را هم بسته می بینند. فضای مجازی، - به ویژه اتاق های خصوصی-دریچه های قابل مطالعه ای بروی جامعه ایران می گشایند. همکاران ما در “روز” نگاهی به یکی ازاین صفحات می اندازند که روحانی مچکریم را به برابر نهاد روحانی متشکریم تبدیل می کندو دوقطب مخالف را که در طنز ایرانی بهم می رسند، به نمایش می گذارد.
در سطح بالاتر، مطالبات اجتماعی مطرح می شود؛ از آزادی رسانه ها وزندانیان سیاسی گرفته تا برسمیت شناختن حقوق شهروندی بهائیان. بیش از ۵۰ تن از کنشگران جنبش زنان، در دومین جلسه هم اندیشی گرد می آیند و مطالبات خود را با زنانی که در ستاد حسن روحانی فعال بوده اند، در میان می گذارند. برادر بازجو حسین شریعتمداری یاد تئوری امنیتی “خانه عنکبوت” می افتد. کسانی در برابر این مطالبات تابلوی “ورود ممنوع تا اطلاع ثانوی” می گذارند؛ تابلوئی که محمدخاتمی این هفته تحویل دکتر صادق زیبا کلام می دهد تا تصویری از فضای پیشا انتخاباتی و روند تبدیل “تحریم” به مشارکت ترسیم کند و نتیجه بگیرد: “مازمستان و برف و سرما پیش رو داریم؛ ما گردنه های صعب العبور در جلو داریم و خیلی طول نمی کشد که ما با مجلس اصولگرا، شورای نگهبان، صدا و سیما… و سایر نهادهای قدرت طرف خواهیم شد. الان اول راه است و گل، شیرینی و تبریک و از این حرفها. خیلی خوشحال نشویم و غرور ما را برندارد که ما بردیم. این تازه اول راه است، صبر کنید که آیا روحانی می تواند برای وزرایش رای اعتماد بگیرد یا نه… اصولگرایان نشان داده اند که مثل عقاب ایستاده اند و نظاره می کنند تا ببینند روحانی چه می کند و کجا یک قدم کج می گذارد بریزند سرش.”
علی افشاری می کوشد راه برحل معمای خامنه ای و روحانی بگشاید. و درروزهایی که تصویر میرحسین موسوی وزهرا رهنورد در بیمارستان قلب منتشر می شود و خبر می رسد که مامورین امنیتی بهرغم اصرار پزشکان مانع اقامت و درمان “نخست وزیر امام” در بیمارستان شدهاند، یکی از اصلی ترین مطالبات محل نزاع رخ می نماید. محمد خاتمی که به دیدار نسرین ستوده رفته است، در روز اول هفته ابراز امیدواری می کند که “همه زندانیان سیاسی آزاد شوند تا فضای مناسب پدید آمده باز هم لطیف تر گردد و همگان بتوانند خدمت خود را به کشور و مردم انجام دهند.”
مصطفی تاج زاده که درآخرین روزها از صف “تحریمی های سف و سخت” به رای دهندگان پیوست وحالا مدافع آتشین “رئیس جمهور منتخب” شده است، آب پاکی راروی دست همه می ریزد: “به نظر من نباید کسی در این زمینه از آقای روحانی توقع ویژه ای داشته باشد چرا که کار به دست او نیست. زندانیان سیاسی و خانواده های محترمشان نیز باید هم چون گذشته با صبوری و متانت این مرحله را نیز پشت سر بگذارند ومتناسب با رفتار حاکمیت عمل نمایند. در عین حال دوراندیشی حکم می کند که ما خود را برای بدترین شرایط آماده کنیم. چرا که این ها برای اینکه ثابت کنند چیزی تغییر نکرده است ممکن است نه تنها زندانیان سیاسی را آزاد نکنند بلکه شرایط را برای آن ها سخت تر هم بکنند.”
رئیس جمهور پیشین، لابد خبرهایی دارد که روز آخر هفته برای نگاه، با معاون وزیرکشورش همرای می شود و آزادی زندانیان را ازدولت احمدی نژاد می طلبد: “حبس و حصر منتقدانی که در سالهای اخیر به بند افتادهاند، در این دولت شده، ولو خودش می خواست یا نمی خواست. می تواند به عنوان باقیات صالحات تلاش سازنده ای بکند تا این مشکل حل شود، چون این توقع را از آقای روحانی داشتن آسان نیست.”
ماموران و منصوبان “ رهبرمعظم” درهایی را که از حالا معلوم است، کلیدروحانی قفلشان را نباید باز کند، نشان می دهند.
فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی، مساله هسته ای را قابل تغییر نمی داند: “تغییری در تولید سوخت هستهای و فعالیت فردو روی نمیدهد.غنیسازی اورانیوم در ایران متوقف نمیشود.”
اسماعیل احمدیمقدم که از سوی رهبر به عنوان ششمین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی منصوب شده، همین حرف را در باره گشت ارشاد می زند.اوکه یکی از نزدیکان و حامیان محمود احمدینژاد، به شمار می رفت می فرماید: “آمدن دولت جدید باعث تغییر در طرح امنیت اجتماعی نمیشود. این شورا و نهادها تصمیمگیرنده هستند و تصمیمگیریهای ملی، مقطعی نیست.”
دستگاه قضائی هم نظرش رادر عمل نشان می دهد و حکمی تاریخی درمورد سعید مرتضوی-، قاضی محبوب و شجاع- رهبر، صادر می کند. دخترجوانی در فیس بوک می نویسد: “سعید مرتضوی قاتل کهریزک، قصاب مطبوعات، نهایتا پرونده اش با ۲۰۰ هزار تومان جریمه، ۵ سال انفصال از خدمات دولتی و انفصال دایم از قضاوت که قابل حله بالاخره بسته می شود. اما بهار هدایت، عماد بهاور، ضیا نبوی و مجید توکلیبه جرم انسان بودن 10 سال حکم می گیرند….مهسا امر آبادی، مسعود باستانی، مهدی محمودیان و …………..سالها حکم می گیرند و محرومیت از حقوق اجتماعی ……عدالت اسلامی را امروز دیدیم و لمس کردیم…در سرزمین ما قاتلان محبوب تر و آزاد تر هستند…”
رئیس صدا وسیمای جمهوری اسلامی - منصوب “ مقام معظم” - علی مطهری را که گزینه جدی وزارت ارشاد یا آموزش وپرورش در کابینه” امید و تدبیر” است، شخصا پای میز موویلا می نشاند. فرزند” شهید مطهری” فیلم مسابقه والیبال ایران-ـ ایتالیا را با دورکند می بیند تا قانع شود که نمایش زنی با آستین کوتاه برای چند ثانیه درمیان تماشاگران غیر عمدی بوده است. سردار عزت الله ضرغامی ماجرا را شخصاتوضیح می دهد و داستان خواندنی هوای گرم کوبا، چشمان مطهری و شکیرا در سر فصل اخبار هفته قرار می گیرد.
روزنامه ضدملی کیهان، دو گفته غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه رابرجسته می کند: “محکومان فتنه ۸۸ صلاحیت حضور در دولت آینده را ندارند.“و”حسن روحانی با مشکلات بسیاری روبهرو است.”
در روزهایی که قرار است همه کاسه و کوزه های هشت سال گذشته بر سر یک نفر بشکند تا “رهبر معظم” پاک و بیگناه بماند، پرونده برجا گذاشتن “زمین سوخته” برای محمود احمدی نژاد باز می شود.روزنامه بهار در سرمقاله خود می نویسد: “آنچه این روزها از بعضی تصمیمها و اتفاقات در ادارات و موسسات دولتی شنیده میشود، در صورت صحت؛ فاجعهآمیز و تاسفآور است. موج استخدامهای فلهای و بیضابطه، بعضی واگذاریهای شتابزده، جابجایی مدیران در سطوح میانی همچون تغییر ۵ رئیس دانشگاه تنها در عرض یک هفته و تصمیمهایی که جز ایجاد بار سنگین مالی برای دولت آینده پیامدی نخواهد داشت، دلایلی کافی برای اثبات فاجعهآمیز خواندن روند انتقال قدرت از دولت دهم به دولت آینده است.”
یحیی آلاسحاق رییس اتاق بازرگانی تهران که حزبش- موتلفه - با بی اعتئایی کامل رای دهندگان روبرو شده است، در روزنامه اعتماد می نویسد: “اگر در نرخ ارز تغییری ایجاد شود، باید روراست اعتراف کرد که نه حسن روحانی و نه هیچکس دیگری نمیتواند مشکلات احتمالی را حل کند.”
اذهان به یاد سخن تاریخی “امام راحل” می افتد که اقتصاد را کار خر می دانست و سرمقاله روزنامه جهان صنعت با تیتر “کاری که مغولها با یزد نکردند”، اقدامات دستگاههای دولتی در تخریب هویت تاریخی و معماری شهر یزد را مورد نکوهش قرار می دهد.
تا نوبت به خودخود “رهبر فرزانه” می رسد.ایشان دو فرمایش می فرمایند که به معنای واقعی تاریخی است ودر کنار سخنان دیگرش در ایام انتخابات، شکاف اصلی جامعه ایران رابر ملا می کند:
یک : “دشمنان در حرفهای خصوصی و نامهها میگویند نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم، اما عملکردشان خلاف این حرف را نشان میدهد و برای آنها، هستهای، حقوق بشر، دموکراسی و هیچ چیز دیگر اهمیتی ندارد، آنها دنبال سد کردن پیشرفت ملت و سلطه مجدد بر ایران عزیز ما هستند، اما جمهوری اسلامی با اقتدار، استقلال، تکیه بر مردم و اعتماد به پروردگار، ایستاده است و از منافع ایران دفاع میکند.”
دو : “نتیجه انتخابات نشان میدهد حتی مردمی که نظام را حمایت نمیکنند به آن و انتخابات آن اعتماد دارند، چون نشان دادند که یک جمهوری اسلامی نیرومند مثل شیر میایستد و از منافع و آبروی ملی خود دفاع میکند.”
شکاف سی ساله نهفته یعنی نظام-ـ ایران و هراس از “تغییر نظام” رسمااز جانب راس قدرت سیاسی به ادبیات سیاسی روزراه می یابد و در تضاد با تبلیغات سی وچند ساله ای که آخرین آنها اتفاقا در زمان انتخابات توسط روح الله حسینیان ودر پاسخ هاشمی رفسجانی در باره “ساختن ایران” عنوان شده است، گسل اصلی را پیش چشم همگان می گذارد.
سخن یارغار سعید امامی، چنین است: “فرض کنید ایرانی مانند ژاپن ساختید، در انتها چه نتیجهای حاصل میشود؟ انقلاباسلامی حرف دیگری داشت. شاه هم میتوانست ایران را آباد کند، اما ما انقلاب کردیم تا معنویت و دین داشته باشیم.”
هادی سرمدی، پژوهشگر سیاسی این بحث تازه را تحت عنوان منافع نظام؛ منافع ملی می گشاید و راه را برای بحث درباره آن باز می کند.
هفته ایست که ریال بعد ازاندکی وقفه، باز سقوط می کند و قیمت دلار افزایش می یابد. کمبود ها به هلال احمرمی رسد و افزایش ۹۰ درصدی قیمت دارو را سبب می شود.
آخرین کشتیهای چینی هم از ایران می روند. تحریم های جدید آمریکا کلید می خورد. یک قدم دیگر برای قطع کامل فروش نفت برداشته می شود. جیکوب لیو، وزیر امور خزانهداری آمریکا، بی توجه به تعجب وزارت خارجه جمهوری اسلامی از تحریم های تازه، می گوید:این “شدید ترین مجازات در تاریخ” است.
و درست دو روز بعد، ۴۵ نماینده کنگره ایالات متحده در نامهای به باراک اوباما، با اظهار اینکه حسن روحانی، رئیس دولت آینده ایران، از برنامه هستهای جمهوری اسلامی ابراز حمایت کرده است، خواستار افزایش فشارها بر ایران می شوند.
اعضای کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در نامه خود می نویسند: “حسن روحانی در نخستین کنفرانس خبری خود حمایتش از برنامه هستهای جمهوری اسلامی را اعلام کرده است. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز که تصمیمگیرنده اصلی در مورد برنامه هستهای ایران است، به تازگی تأکید کرده است که دلیلی برای عادیسازی روابط با آمریکا وجود ندارد.”
کسی نیست برای ائتلاف جهانی تابلوی “صبر” بگذارد و خواستار توقف مطالبات آنها بشود. تجربه سالها مذاکره و خطر دست یابی “ نظام” به سلاح اتمی، آنها راتنها وتنها با اقدام عملی قانع می کند.
توفان، ازآرامش موقت بعد از انتخابات سر بر می کشد. تصویرحمید علیمی مداح اهل بیت درحالیکه در سوریه سلاح بدوش دارد، انتشار وسیع می یابد. آمریکا و روسیه، گام دیگری در راه توافق بر می دارند و به برگزاری کنفرانس “ژنو 2” نزدیک می شوند. شکی نیست که بشار اسد، اگر سقوط هم نکند، در فردای سوریه باید قدرت رابا مخالفان تقسیم کند.
بهاردوم از میدان تقسیم استانبول به میدان التحریر قاهره می رسد. مرسی برکنار می شود و حسین باقر زاده می نویسد:” شاهد «بهار» دومی در مصر هستیم که میخواهد حکومت را از اسلامگرایی پاک کند. این بهار مخصوص مصر یا کشورهای عربی نیست و نمونه دیگری از آن اخیرا در ترکیه اتفاق افتاد. موج این بهار میتواند هر نقطه از جهان مسلمان نشین را در بر گیرد و ایران که بیش از هر کشور دیگری از اسلامگرایی ضربه خورده و صدمه دیده است به سختی میتواند از تأثیر آن در امان بماند.”
هزاران تن از فعالان مخالف محمد مرسی که در میدان تحریر قاهره سخنرانی او را گوش میدهند، علیه رئیس جمهور و حزبش، گروه اسلامگرای اخوانالمسلمین به شعار دادن می پردازند. آنها اخوان المسلمین را “دروغگویانی” توصیف می کنند که “انقلاب را با نام دین” به سرقت بردند. گفتی تاریخ “انقلاب اسلامی” ایران را بادست های هزاران جانباخته و زندانی و تبعیدی ورق می زنند.
تابستان دیگری رسیده است. سعید حجاریان مبدع واژه “ نظام” برای سیستم سیاسی بعد از انقلاب، می گوید: “حاکمیت بحرانی را که انکار میکرد، اکنون پذیرفته است. دیگر پول نفت هم تمام شده است و الان به جای پول نفت حرف از معاملات پایاپای است. حتی گفتهاند شرایط برای اینکه دیگر از ایران نفت خریداری نشود، آماده شده است و شرایطی نمونه آنچه برای عراق پیش آمده اکنون برای ایرانیها قابل لمس است.”
رئیس جمهور منتخب، در سکوت مطلق، در کار “تدبیر” است. احمد پورنجاتی پرسش های هشدار آمیزی را با حسن روحانی در میان می گذارد: “اینک که اندک اندک، از فضای پر شور و احساس ارتباط چهره به چهره با شهروندان عطشزده یک جرعه «آرامش و امنیت و امید به آینده و تنفس در هوای بانشاط» فاصله میگیرید و به ناچار در اتاقهای در بسته و حلقههای مشورت با همگرایان و دیگرانی که کم کم سر و کلهشان از اینجا و آنجا پیدا شده و میشود، برای راهبردها و برنامهها و ترکیب همکاران خود چارهاندیشی میکنید، چرا به گونهیی مستمر و روزآمد، افکار عمومی را درباره آنچه این روزهای سرنوشتساز که مشغول پخت و پز «تیم همکاران» خود هستید، منتظر گذاشتهاید؟ !چه اشکالی دارد حتی درباره گمانهزنیها و سبک و سنگین کردنهای انتخابهاتان، افکار عمومی را همراه خود داشته باشید؟”
سعید لیلاز، با وام گیری از احمد کسروی، به سرآغاز نبرد آزادی در ایران ـ– انقلاب مشروطیت-ـ بر می گردد: “مجاهدان روز شنبه در تشکیل کابینه آقای روحانی نیز جلو افتادهاند و در صف اول جشن پیروزی جا خوش کردهاند. آنها مجاهدان روز جمعه را به حاشیه راندهاند. البته مجاهدان روز جمعه هیچ گله و انتظاری ندارند. همینکه بار سنگین فشار دولت احمدینژاد از مردم برداشته شود برای آنها یک دنیا میارزد، اما باید مراقب باشیم این «انا شریک» گفتن بعد از پیروزی توسط مجاهدان روز شنبه، باعث منحرفشدن ذهن آقای روحانی از وظایف اصلی و انتخابهای درست نشود.”
وشعر هوشنگ ابتهاج، معنایی دیگر می یابد:
سینه می بینید و زخم خون فشان
چون نمی بینید از خنجر نشان؟
بنگرید ای خام جوشان بنگرید
این چنین چون خوابگردان مگذرید
آه اگر این خواب افسون بگسلد
از ندامت خارها در جان خلد
چشمهاتان باز خواهد شد ز خواب
سر فرو افکنده از شرم جواب
آن چه بود؟ آن دوست دشمن داشتن
سینه ها از کینه ها انباشتن
آن چه بود؟ آن جنگ و خونها ریختن
آن زدن، آن کشتن، آن آویختن
پرسشی کان هست همچون دشنه تیز
پاسخی دارد همه خونابه ریز
آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندانبان شدید
آن که او امروز در بند شماست
در غم فردای فرزند شماست
راه می جستید و در خود گم شدید
مردمید، اما چه نامردم شدید
کجروان با راستان در کینه اند
زشت رویان دشمن آیینه اند
آی آدمها صدای قرن ماست
این صدا از وحشت غرق شماست
دیده در گرداب کی وا می کنید؟
وه که غرق خود تماشا می کنید