همه راهها به بغدادمی رسد.روزهای هفته باسرعت تمام بجانب “سوم خرداد” می دوند: مذاکرات سرنوشتی مساله اتمی. “نظام”، جبهه متحد جهانی - ازجمله “شیطان بزرگ”، “رژیم صهیونیستی”- در جریان کوچکترین رویدادها وتصمیمات هستند و تنها و تنها ملت ایران است که هیچ چیز نمی داند جز اخبارگزیده ای که به مطبوعات جهان درز می کند.
نبرد پنهان تا دقیقه نود ادامه دارد و چنان توفانی است که لرزه اش گاه درهای بسته را می گشاید. علی لاریجانی که طمع ریاست مجلس و جمهوری آینده را دارد، لباس “آزادی” بتن می کند و بناگاه جانبدار آزادی احزاب می شود. وصد البته “استکبار” را هم مورحمله شدید قرار می دهد: “۱+۵ باید متوجه باشد که ملت ایران انتظاردارد آنها رفتار گذشته خود را اصلاح کنند و دست از بازیگری های موذیانه بردارند. نمیشود در مذاکرات لبخند زد و در پشت صحنه دنبال اقدامات ایذایی بود.”
ترکیه هم را بی نصیب نمی گذارد: “ممکن است برخی ها اشتباه کنند که می توانند امپراطوری های گذشته را احیا کنند ولی آنها تصور نادرستی دارند چرا که زمانه امپراطوری سازی به سر آمده است و دوران همزیستی مسالمت آمیز است.”
ظاهراحرف اوهاشمی رفسنجانی راهم که درچندجمله دهها بار تاریخ ایران را به نفع روحانیون تحریف می کند، یاد سلطنت می اندازد: “گذشت روزگاری که پدر مستبد تاج بر سر فرزند بگذارد.”
به درمی گوید که متحد بازیافته اش علی خامنه ای بشنود؟ معلوم نیست. کسی هم نیست که جوابش رابدهد.اماایلینا راس لتینن، رییس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، جواب علی لاریجانی رامی دهد ودرست در لحظه ای که هیات اعزامی “نظام” از توفان شن می گذردو وارد بغداد می شود: “توافق اخیر ایران با آژانس انرژی اتمی بر سر فعالیت های تسلیحاتی، یک «تاکتیک جدید وقت کشی» است تا جمهوری اسلامی در فرصت به دست آمده بتواند برنامه تسلیحاتی اتمی خود را پیش برده و به سلاح هسته ای دست یابد.”
نماینده جمهوریخواه، تاریخ را هم گواه می آورد: “انگار که همه چیز مثل یک تصویر آشنا در برابر چشمانمان تکرار می شود. ده سال پیش بود که برنامه هسته ای مخفی ایران بعد از دهه ها فعالیت رژیم به دور از چشم جهانیان، توسط آژانس انرژی اتمی کشف شد.”
تا روز مذاکرات برسد، جهان متحد تاکتیک فشار دائمی را لحظه ای از دست نگذاشته است.
تهدیدها و تشویقها در آستانه مذاکرات اتمی، اوج می گیرد:طرح حمله آمریکا به ایران آماده است.
موسسه تحقیقاتی “پیو” در آمریکا نتایج نظر سنجی از مردم ۲۱ کشور جهان درباره برنامه هسته ای ایران را منتشر می کند. بیشتر پاسخ دهندگان به این نظر سنجی با دستیابی ایران به سلاح هسته ای مخالفت کرده اند.
دیوید آلبرایت موسس و رئیس موسسه علوم و امنیت بینالملل میگوید که علی اکبر صالحی وزیر خارجه کنونی ایران با یک برنامه مخفی اتمی در دهه ۹۰ میلادی در ایران در ارتباط بوده است.
مجلس نمایندگان آمریکاخواستارتشدید فشارها برایران می شودو استفاده از گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی را تصویب می کند: “در صورتی که آمریکا یا متحدان این کشوراز سوی ایران مورد تهدید هسته ای قرار گیرند، ایالات متحده می تواند از گزینه نظامی در قبال جمهوری اسلامی استفاده کند.”
یکی ازاین “متحدان” اسرائیل است که براساس اعلام رسمی پنتاگون، ایالات متحده، ۷۰ میلیون دلار ِدیگر برای تکمیل سیستم دفاع موشکی اش پرداخت می کند.
وزیر دفاع اتریش می گوید: “حمله نظامی به ایران آتشی را در منطقه روشن خواهد کرد که کسی قادر به کنترل آن نخواهد بود.”
روسیه رسما اعلام می کند که حمله نظامی به جمهوری اسلامی به جنگ هسته ای منجر خواهد شد.
طرح چهار مادهای مقامات امنیتی سابق برای “تحریم کامل” ایران منتشر می شود.مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، جیمز وولسی، رئیس اسبق سیا، آگوست هنینگ، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مخفی آلمان، چارلز گاتری، رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح بریتانیا، کریستن سیلوربرگ، سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا، و مارک والاس، سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل، ارائهکنندگان این طرح هستند:مخالفت با حمله نظامی به ایران ومقابله از راه “تحریم کامل” جمهوری اسلامی.
فشار جهانی، سه روز مانده به نشست بغداد در اجلاس گروه هشت متمرکز می شود. گزارش سایت “دیپلماسی ایرانی” از این نشست وتاکید آن بر برخی نکات را می توان انعکاس شرایط کنونی در آینه “نظام” پنداشت. این سایت دو سویه توسط صادق خرازی اداره می شود. او که به “بیت” وصل است–ـ بعنوان برادرهمسر مسعودخامنه ای –ـ و خود جانبدار سیاست هاشمی- خاتمی است: “رهبران گروه ۸ «پیام قاطعی» برای ایران ارسال کرده و هشدار دادند قدرت های جهانی نیز در قبال تهران متحد هستند.در«بیانیهای رسمی که اقدامی غیرمتداول» از سوی رهبران گروه ۸ محسوب میشود، آنها اعلام کردند که بازار نفت و منابع آن را به دقت زیر نظر دارند و در صورت لزوم از آژانس بین المللی انرژی می خواهند که وارد عمل شود.در این بیانیه از ایران خواسته شده که از «شانس اثبات ماهیت» صلح آمیز برنامههای هسته ای خود استفاده کند. اوباما در کمپ دیوید «یک موضع گیری نادر» نیز در قبال ایران داشت. وی ابراز امیدواری کرد که مذاکرات در بغداد با ایران خوب پیش برود و طرفها به راهکاری برای حل بحران دست یابند.”
“موضع گیری نادراوباما” کدام هدف رانشانه گرفته است؟ سایت “دبکا” که به محافل اسراییلی نزدیک است، مدعی می شود که طرح هشت ماده ای توافق بین ایران و آمریکا را پیدا و آن را درج کرده است؛ طرحی که می توان در یک عبارت خلاصه اش کرد: “توافق هستهای”.
“نظام” دربرابرهمه تهدیدات سکوت می کند. تک مضراب کودکانه فیروزآبادی انعکاسی نمی یابد. انگارهمه با لبخندهاشمی رفسنجانی مسیر را می نگرند و سرها را خم کرده اند تا توفان بگذرد.
محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس، توپ راتوی زمین طرف مقابل می اندازدو “اولین گام مثبت گروه ۱+۵” را توصیف می کند: “آنها کمی نرمتر شدهاند”.
بعد هم دست روی خواست اصلی می گذارد: “تنها در صورتی که تحریمها لغو شود، میتوان در مورد مذاکرات بعدی فکر کرد”.
علی اکبرولایتی ـ ازقدیمی ترین یاران رهبرجمهوری اسلامی و نامزد او برای نخست وزیرجایگزین میر حسین موسوی ـ کمی مستقیم تروارد صحنه می شود. برخی منابع از حضور او در پشت صحنه مذاکرات کنونی خبر داده اند و آخرین اخبارحکایت از نامزدی او که دست دیگرش در دست هاشمی رفسنجانی است، برای ریاست جمهوری آینده دارد.
ولایتی، از تصمیم “ما” می گوید: “ما تصمیم داریم در چارچوب مقررات بین المللی و حقوقی ایران گفتگوها انجام شود.اگر کشورهای عضو ۱+۵ حسن نیت داشته و پایبند به مقررات بین المللی باشند و در صدد تحمیل غیرقانونی نظرات خودشان نباشند، امیدواری به اجلاس بغداد وجود دارد.”
یوکیو آمانو دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای “در سفری غیرمنتظره و بیسابقه” به تهران می آید. مذاکرات کاملا مخفی خود را انجام می دهد. در کنار سعید جلیلی ظاهر می شود تا اعلام کند که مذاکراتش با مقامات تهران حرکتی رو به جلو داشته است.
آمانوپس ازبازگشت، درفرودگاه وین به خبرنگاران می گوید: “توافقی آماده و مهیای امضا شد. انتظار دارم این توافق در آینده ای نزدیک امضاء شود.”
رابرت وود، نماینده ایالات متحده در آژانس بین المللی انرژی اتمی، ساعاتی پس از اعلام خبر توافق تهران و آژانس، با انتشار بیانیه ای از تهران می خواهد تا از این فرصت برای رفع تمام نگرانی ها در مورد برنامه هسته ایش استفاده کند. آمریکا همچنین خواستار همکاری همه جانبه تهران با آژانس می شود: “همکاری همه جانبه و شفاف با آژانس نخستین گام منطقی در این جهت است.”
سوم خرداد می رسد. جلیل بابازاده٬ فرمانده سپاه اردبیل برای اینکه ملت کمی بخندند، می گوید: “جمهوری اسلامی گروه ۱+۵ را به رسمیت نمیشناسد.”
تا نیمه شب چهارشنبه تهران، خبرها همه رسمی است. دو طرف بسته های پیشنهادی جداگانه ارائه کرده اند. مایکل من، سخنگوی کاترین اشتون، می گوید: “بسته پیشنهادی ما به حل نگرانیها در ارتباط با غنیسازی ۲۰ درصد اورانیوم مربوط میشود.”
او، ضمن تأکید بر اینکه نمیتواند به جزئیات این بسته اشاره کند، تحریمها علیه ایران را “قانون” می خواند واینکه “تنها زمانی که ایران گامهای مشخصی در مسیر حل نگرانیهای هستهای بردارد، میتوان تغییراتی در تحریمها ایجاد کرد.”
اخبار غیر رسمی خبر از طرح مسائل مربوط به سوریه و بحرین در “بسته پیشنهادی” ایران می دهد.ادامه مذاکرات به امروز( پنجشنبه) موکول می شود.
می توان مذاکرات روز اول رابه ساده و خلاصه در این خطوط گنجاند: “دو طرف در مذاکرات روز اول سقف حداکثری خواست های خود را ارائه کردند.در بسته پیشنهادی اروپا از ایران درخواست شده است تا با برداشتن قدمهای جدی «اجرائی» و «اعتمادساز» در برطرف نمودن شبهه های جامعه بین الملل که نهایتا به برطرف شدن تحریمهای اتحادیه اروپا منجر خواهد شد، صداقت خود را به نمایش گذارد. در بسته پیشنهادی «نظام» پیش بینی شده که درمقابل هر قدم اجرائی ایران گروه ۱+۵ یک قدم اجرائی در برطرف نمودن تحریمهای اعمال شده علیه ایران بردارد. هر دو طرف نکات «امنیتی»، «سیاسی» و بین المللی را نیز در بسته های خود مورد نظر قرار داده اند. نکته بسیار مهم روشن شدن موضع آمریکا، پس از تحریم های مضاعف اعمال شده از سوی سنای آمریکا، یک روز قبل از آغاز مذاکرات است.باین ترتیب هر گونه نتیجه گیری، عملا به اعمال نتایج اجرائی از سوی ایران و طرف اروپایی محدود شده است.نقش نرمتردولت جدید فرانسه و ایتالیا در مقابل نقش سرسختانه تر آلمان و انگلیس در مذاکرات روز اول مشهود بود.”
و بیرون از بغداد، در بر همان پاشنه می گردد. در سیاست خارجی “دشمن تراشی” ادامه دارد. بحرین”دخالت وقیحانه” جمهوری اسلامی درمسائل داخلیش را محکوم می کند.
گزارش فیگارو از صف آرائی تازه منطقه در باره اتحاد شیوخ خلیج فارس علیه ایران منتشر می شود. به گزارش خبرگزاری امنیتی فارس “سفیر ایران در باکو در اعتراض به توهین عناصر مزدور به مقام معظم رهبری و تشدید اقدامات ضد اسلامی جمهوری آذربایجان، با فراخوان مرکز، خاک این کشور را ترک” می کند.
تنها تحول اساسی در سیاست خارجی، اخراج دیپلمات پیشین “نظام” در برزیل است. او برای نشان دادن “ تفاوت فرهنگی” در یک استخر مختلط بطرف “عضوخصوصی” دختر بچه ها زیرآبی رفته بود.
سرانجام بعد از سی و سه سال یک نفر “مقصر” هم درجمهوری اسلامی پیدا می شود.
آمار نجومی همچنان انتشار می یابد از عرضه سالانه ۳۰۰ میلیون نسخه فیلم غیرمجاز در ایران، تا جمع آوری هزار وصد میلیارد تومان کمک های مردمی از سوی کمیته امداد وابسته به حزب موتلفه، و درآمد ۵۵ هزار میلیارد ریالی سپاه از تلفن همراه. این بخشی از کسب و کار نجومی “سرداران” است که محمد رضا باهنر “طبقه اشرافی خشن” نامشان می دهد.نایب رئیس مجلس “نظام” می گوید: “سرداران بزرگ ترین بدهکاران به نظام بانکی کشور هستند.میزان طلب نظام بانکی از سردارانی که وام و تسهیلات دریافت کرده و به موقع بدهی های خود را پس نداده اند، به ۴۵ هزارمیلیارد تومان می رسد؛ موضوعی که نظام بانکی ایران را دچار بحرانی جدی کرده است. قبل از آقای احمدی نژاد می گفتند یک طبقه اشرافی شکل گرفته در اقتصاد و سیاست. این ها باید بشکند. شکسته شد. اما الآن یک طبقه اشرافی خیلی خشن تری شکل گرفته است. اعداد و ارقام واقعا جهش یافته و عوض شده، یک وقتی ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد بود، الان ۳ هزارمیلیارد تومانی اتفاق می افتد. یعنی یک طبقه از هم پاشید و بلافاصله یک طبقه اشرافی دیگری تشکیل شد. “
حالا می خواهید “قائم مقام سابق بانک مرکزی جمهوری اسلامی که از متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است و در حال حاضر با قید وثیقه آزاد است” در نشست های مهم دولت محمود احمدی نژاد شرکت نداشته باشد؟
رئیس سازمان پزشکی قانونی اعلام می کند:” از جمعیت ۷۰ میلیونی ایران، ۱۰ میلیون نفر به طور مستقیم با معضل اعتیاد دست به گریبان هستند و روزانه ۱۰ ایرانی بر اثر مصرف مواد مخدر جان خود را از دست میدهند.”
بنابر اعلام دفتر “مبارزه با مواد مخدر و جرایم مرتبط” سازمان ملل متحد، ایران دومین مصرف کننده مواد مخدر در جهان پس از افغانستان است. هر ساعت ۳۰ قاچاقچی مواد مخدر و معتاد دستگیر می شوند.
سایت بازتاب امروز در گزارشی با انتقاد از افزایش گرانیها و نرخ تورم در ایران٬ خبری می دهد که بدرد کلاه علمای اسلام می خورد: “بر اثر این گرانیها نرخ «تنفروشی» در تهران به طور متوسط ۱۵۰ هزار تومان شده است.”
علی مطهری- درنقش قهرمان تازه ملی در آخرین نطق خود در مجلس هشتم با انتقاد شدید از احمدی نژاد و مشایی می گوید: “آقایان مشایی و احمدی نژاد زیرکانه کار رابه اینجا رساندهاند که تحریک جنسی آزاد شده است، آقایان به فکر کابارههای شبانه هم باشند. “
کسی باید یاد علی مطهری بیاندازد که در زمان بازبودن کاباره های شبانه، تهران در مقایسه با امروز بیشتر شبیه مسجد بود.
اما “خال بالا”ی ارقام بازهم از میان ورق های محمود احمدی نژاد بیرون کشیده می شود.دفتر احمدینژاد میگوید ۳۵میلیون نامه به او رسیده است.خودش هم ادعا می کند که همه نامهها را شخصا میخواند و دستور میدهد.
و کسی محاسبه می کند: “با فرض اینکه خواندن هر کدام از این نامه ها فقط به یک دقیقه وقت نیاز داشته باشد، ۵۸۳هزار و ۳۳۳ساعت از وقت احمدی نژاد تا به حال صرف خواندن نامهها شده که معادل ۲۴هزار و ۳۰۵ شبانه روز است؛ یعنی بیش از ۶۶ سال!”
لابد بخاطر همین کمبود وقت است که اجرای فاز دوم حذف یارانهها به تعویق می اقتد و از خرداد به تیر موکول می شود.
آخرین آمارهم براستی تکان دهنده است: “۴۱ درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال کشور، تحصیلاتی در حد ابتدایی یا کمتر دارند. به بیان دقیقتر، براساس نتایج آخرین سرشماری کل کشور که از سوی مرکز آمار ایران اعلام شده، تقریبا ۱۶ درصد از جمعیت بالای ۱۵ سال کشور بیسواد، و تقریبا ۲۵ درصد دارای تحصیلاتی حداکثر تا پنجم ابتدایی هستند.”
خرداد ماه آغاز شده است. ایران در یکی دیگر از پیچ های تند تاریخ خود، گرفتار دیکتاتوری است که تنها گرفتن و بردن و کشتن را چاره هر درد می داند.
وزیر نیرو خبرمی دهد: “کشور در آستانه تنش آبی است” و مامورین امنیتی “آقا” معترضین به خشکی دریاچه ارومیه را باخشونت سرکوب می کنند.
اسنادی رو می شود که نشان می دهد جوان بر دار رفته به اتهام ترور دانشمنداتمی، از بیخ و بن بیگناه و پرونده مربوطه یکسره جعلی بوده است.
شش شهروند عرب که زیر شکنجه اعتراف کرده اند در خطر اعدام قرار دارند.
مصطفی کریم بیگی را کشته اند وحالا سنگهای مزار این جان باخته جنبش سبزرا درهم می شکنند. مادرش بانگ بر می کشد: “مصطفی ستون خانه ام بود، ستون مردمش شد و خونش را به مردمش اهدا کرد. وقتی گفتم خون بهای بچه ام آزادی ایران و زندانیان است شعار ندادم، هدف مصطفی را گفتم. من آدمی سیاسی نبوده ام و نیستم اما الان زبان مصطفی هستم. مادر همه شهدا زبان بچه هایشان هستند، مادر سهراب، زبان سهراب است و مادر رامین، زبان رامین و خوب میدانم که خون مصطفی می جوشد و یک روز دامن قاتلانش را خواهد گرفت.”
در شهر، مردم نگرانند که “نظام” در بغداد چه آشی برایشان پخته است. حتی روزنامه رهبر- جمهوری اسلامی- اعتراف می کند: “این پدیده عجیب که ایبسا بتوان آن را «سندروم مذاکره» نامید، در اثر همین جنگ روانی، به تمامی ابعاد و حوزههای زندگی این روزها نفوذ کرده است؛ از پنچری تایر خودرو گرفته تا کرایه تاکسی و… همه توجه تو را به مذاکرات بغداد جلب میکنند. جالب اینجاست که اگر نتوانی ارتباط میان افزایش کرایه تاکسی، کوچکتر شدن قرص نان تافتون، رنگ زدن میلههای خط ویژه اتوبوس، تاخیر قطارهای مترو، عدم پرداخت تسهیلات خودرو توسط شعبه بانک محل، باخت تیمهای فوتبال و… را با مذاکرات بغداد کشف کنی و احیانا جرأت پرسش از این ارتباط و وابستگی به ظاهر واضح را به خودت بدهی، با نگاههای عاقل اندر سفیه مواجه میشوی که
یعنی واقعا ربط این مسائل را با یکدیگر نمیفهمی؟!!”
فرداباید شود تا سرنوشت ایران از بغداد سر بر کشد. آِیا “نظام”- نام مستعار ولی فقیه دوم- باندازه ولی فقیه اول جرئت سرکشیدن جام زهر رادارد و یا به “ بازیگریهای موذیانه” برای “ وقت کشی ” ادامه خواهد داد؟
هرچه هست، “نظام” فردا نیست و ایران همیشه هست. دستی جوان بر فیس بوک می نویسد:
حیران حقارت آنم
که خیال خاکستر شدن مرا
از آن حرارت گستاخ خود می داند
و نمی داند
هر دانه خاکستر من
آبستن آتشی است
که سرخی گونه های مرا
زیبا و زیباتر می کند.