تا انتخابات؛ سردار قالیباف

آرش غفوری
آرش غفوری

طی هفته های گذشته ضمن بررسی طیف های سیاسی معطوف به انتخابات در قالب جبهه پایداری، اصول گرایان سنتی، نزدیکان به دولت، قالیباف، بیت رهبری، آیت الله هاشمی و اصلاح طلبان، سعید جلیلی و کامران باقری لنکرانی را به عنوان دو کاندیداهای محتمل جبهه پایداری حمایت معرفی کردم. امروز به سراغ تنها ستاره جناح اصول گرا برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ می روم:سردار قالیباف.

جمله ای منتسب به قالیباف وجود دارد که به محسن رضایی، کاندیدای همیشه ناکام اصول گرایان در انتخابات مختلف (مجلس ششم، ریاست جمهوری نهم و ریاست جمهوری دهم) و کاندیدای احتمالی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، گفته که به علت عدم اقبال مردمی بهتر است به نفع او کنار رود. امری که البته در ابتدا با واکنش منفی آقای محسن رضایی رو به رو شده و گفته است که تنها در صورت نهی رهبری در انتخابات شرکت نخواهد کرد. منابع نزدیک به قالیباف همچنین خبر داده اند که قالیباف در دیدار با رهبری از ایشان در مورد حضور در انتخابات ریاست جمهوری پرسیده که با این پاسخ آیت الله خامنه ای رو به رو شده است: “شما هنوز کارهای زیادی در شهرداری تهران دارید”.

قالیباف البته این پاسخ رهبری را به معنای مخالفت ایشان با حضور در انتخابات نمی داند و به همین دلیل هم هست که ستادهای تبلیغاتی او که از سال ۸۸ برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دهم فعال شده بودند (و تنها پس از اعلام کاندیداتوری آقای خاتمی فعالیتشان متوقف شد) دوباره برای حضور در انتخابات سال ۱۳۹۲برنامه ریزی می کنند.

محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، فرمانده سابق نیروی انتظامی و فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تنها گزینه منتسب به جناح اصول گرایان در نظام اسلامی است که هم توان تشکیلاتی و هم محبوبیت مردمی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری را دارد. در انتخاباتی که اعتبار منبع یک کاندیدا (به معنای اعتماد مردم به یک کاندیدا برای اداره کشور) و همچنین توان به صحنه آوردن طرفداران کاندیدا، ۲ مشخصه مهم انتخاباتی است، قالیباف هر دوی این مشخصات را دارد. ستادهای او هم از اصلاح طلبان و هم از اصول گرایان در نقاط مختلف کشور یارگیری کرده و تشکیلات عظیم شهرداری تهران با رسانه های وابسته به آن مهمترین منبع تبلیغاتی آقای شهردار است.

قالیباف رقابت های انتخاباتی را اینگونه آغاز کرد: معرفی یک سایت و پیشنهاد رای دادن به شهردار تهران با این سئوال که آیا به قالیباف رای می دهید یا خیر ]آخرین نتایج [. این کار ستاد انتخاباتی قالیباف البته خیلی هوشمندانه بود.

نکته جالب آغاز بازی انتخاباتی قالیباف هم این است که در این سایت مدت زمان رای دادن تقریبا برابر با ۴۲۳ روز – از روز ۲۲ فروردین – در نظر گرفته شده است؛ یعنی تا روز انتخابات در خرداد ۱۳۹۲. خب، اگر تا آن روز مثلا ۱۲ میلیون به قالیباف رای مثبت داده باشند، یعنی او ۱۲ میلیون رای دارد. – این فرض البته از لحاظ منطقی ایراد فراوان دارد – اما اهمیت آن در فشار تبلیغاتی است، یعنی یک سایت نقش گروه فشار را بازی می کند. هرچند فعالیت این سایت به علت آنچه که “ابلاغ رسمی نهادهای ذی صلاح” و “فضای آلوده رسانه ای و بی اخلاقی برخی رسانه ها” نامیده شد متوقف گردید، اما طرفداران قالیباف که این حرکت را یک گام “خودجوش” در حمایت از کاندیداتوری قالیباف اعلام کرده بودند گفته اند که فعالیت های حمایتی خود را در قالب های دیگر ادامه خواهند داد.

نکته جالب در نظرسنجی سایت، رنگ های سبز و قرمز برای اعلام رای های مثبت و منفی بود. حالا غیر از اینکه رنگ سبز به گونه ای خود مشکل زاست، اما برای قالیباف یادآور انتخابات سال ۱۳۸۴و آن عکس اتوکشیده با کت و شلوار سفید در چراغ روبه روی وزارت کشور هم است. به دوران ریاست قالیباف به عنوان رئیس نیروی انتظامی هم می خورد. به نظر می رسد قالیبافیون به چراغ راهنمایی خیلی بی علاقه نیستند. هرچند قالیباف باید مواظب هم باشد که برایش شعارهای تخریبی درست نکنند: شعاری که با مشاهده این سایت به ذهنم رسیده بود این است: “سردار برو دکتر”. قالیباف هم سردار است و هم دکتر و هم خلبان و هم….

قالیباف برای حضور پرقدرت در انتخابات سال ۱۳۹۲ دو سبد رای جداگانه دارد. اصول گرایانی که در راس قدرت سیاسی کشور، او را به صفت اصول گرایی می خواهند و اصلاح طلبانی که در طبقه متوسط شهری، پایگاه رای جنبش سبز در انتخابات سال ۸۸ بودند. مهمترین استراتژی قالیباف در مدیریت کردن همزمان این دو است. در زمانه ای که کاندیدای اصلاح طلبی وجود ندارد که بتواند به راحتی از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و در عین حال نماینده مطالبات اصلاح طلبانه و در شکل طبقاتی اش، اقشار متوسط شهری باشد؛ گروهی که رای آنها این روزها کاملا مستعد آن است که در سبد تنها ستاره موجود اصول گرایی – قالیباف- قرار گیرد و فارغ از آنکه او رئیس جمهور بشود یا نشود – من اعتقاد دارم که او به آرزوی حضور در کاخ ریاست جمهوری نخواهد رسید.- رایی که اصلاح طلبان همیشه بر روی آنها، هم به صورت تاکتیکی و هم به صورت استراتژیک برنامه ریزی می کرده اند به صورت بالقوه تنها می تواند به دو نفر تعلق گیرد، یکی از این دو نفر قالیباف است. قالیباف البته اصلاح طلب نیست، اما با تمام مشخصاتی که یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری نیاز دارد وارد صحنه می شود؛ ضمن آنکه به اعتبار ۸ سال شهرداری تهران و پروپاگاندای تبلیغاتی که او را یک مدیر موفق نشان می دهد، مهمترین شاخصه یک کاندیدای ریاست جمهوری یعنی “اعتبار منبع” را دارد. اعتبار منبعی که بیشتر از ۸ سال بر روی آن سرمایه گذاری کرده است و در انتخابات قصد دارد آن را خرج کند.

قالیباف در عین حال به هزار و یک دلیل توان پرشور کردن رقابت های انتخاباتی را هم دارد. تشکیلات انتخاباتی قالیباف - علی رغم ضعف های ذاتی فراوان – می تواند تهران را به نفع او بسیج کند و اگرچه به گستردگی جنبش سبز نخواهد بود و اطرافیان او هم مانند اصلاح طلبان به تشکیلات خود وفادار نیستند اما برای نشان دادن جنب و جوش انتخاباتی، او می تواند رای خیابان های تهران را بدست آورد. رای تهران غیر از بدنه تشکیلاتی منسجم و قوی، برای تهییج مردم به دو متغیر مستقل و یک متغیر تقویتی نیازمند است که همه اینها را قالیباف دارد.

اولین متغیر پول است که ستاد قالیباف به قدر کفایت در اختیار دارد. منابع مالی قالیباف البته آشکار و مشخص نیست، اما به اندازه ای هست که برای تشکیل ستادهای انتخاباتی او و رنگ کردن چهره شهر با پوستر و عکس های تبلیغاتی “سردار دکتر خلبان محمد باقر قالیباف” کفایت داشته باشد. متغیر تقویتی هم که به این رنگ آمیزی شهری کمک می کند استفاده از رانت شهرداری تهران و ایجاد امکان و ارائه مجوز برای برگزاری برنامه های “شهرمحور” از قبیل جشنواره های شهری در پارک ها و مکان های تفریحی و تبلیغات خیابانی است. امری که علی القاعده با نزدیک شدن به انتخابات، حساسیت دولتی برای مقابله با آنها هم تا زمانی که کنترل شده باشند کاهش پیدا خواهد کرد تا تلقی فضای پرشور انتخاباتی ایجاد کند. در این بین طرح هر اندک برنامه ای هم که به تقویت جایگاه تبلیغاتی شهردار تهران منجر شود، از جمع شدن موفرفری ها گرفته تا آب بازی و بادبادک هوا کردن و خلاصه پویش های تفریحی جوانان، تهران را در اختیار قالیباف قرار خواهد داد.

متغیر دوم، تعریف نارضایتی در مردم است. نارضایتی یک تعریف تئوریک دارد و یک نمود عملی. همان که در انتخابات سال ۸۴ احمدی نژاد به خوبی استفاده کرد و سوار بر موج نارضایتی مردم، انتخابات را (بخصوص در دور دوم و در رقابت با هاشمی) برد. تعریف نارضایتی اما، امروز با کارآمدی گره خورده است. پس از ۸ سال تجربه شکست خورده دولت احمدی نژاد و بحران ناکارآمدی، هرکس که بتواند اثبات کند کشور را بهتر اداره می کند می تواند به صورت بالقوه رئیس جمهور آینده ایران باشد. به همین دلیل هم چندان عجیب نیست که مردم از همین امروز منتظر محمدباقر قالیباف باشند که اسطوره و انگاره کارآمدی او با عناوینی چون “مرد عمل” به گوش می رسد. در این میان و درون اصول گرایان، تنها محسن رضایی، صرفا به دلیل مدرک اقتصادی که دارد با قالیباف برابری می کند که البته او به دلیل تذبذب ذاتی حاصل از حضور در چندین انتخابات گذشته، اعتبار منبع انتخاباتی ندارد.

فعالیت قالیباف در شبکه های اجتماعی فیس بوک با این صفحات + و + و + و + و این چهار گروه + و + و + و + برجسته می شوند و عناوین مختلفی مانند “قالیباف، مرد عمل”، “یاران قالیباف”، “کمپین دعوت از قالیباف برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری” و “قالیباف امید یازدهم ریاست جمهوری” را هم برجسته می کنند. صفحه فیس بوک یک کاندیدای انتخاباتی می تواند منبعی برای جذب مخاطب شبکه ای باشد که با تعریف کار مشخص و بدست آوردن نبض سیاسی بخشی از جامعه به سیاست های کلان کاندیدا کمک کند. مشکل این صفحات اما این است که تولید محتوای آن در راستای اهداف اصلی شبکه های اجتماعی نیست؛ بخصوص در صفحه “کمپین دعوت از قالیباف” که اکثرا به بازنشر اخباری که در منابع خبری دیگر منتشر شده است پرداخته می شود، هرچند صفحه “قالیباف، مرد عمل” بهتر است. در این صفحه یک ویدئو از هدایت هواپیمای “هما” توسط قالیباف وجود دارد که مربوط به رقابت های انتخاباتی سال ۸۴ است. قالیبافیون در عین حال برای ایجاد یک نوع وجه ممیزه با دیگران، شعارهای جالبی را ساخته اند. از آن جمله می توان به “ چپ، راست، کارگزار علیه خدمتگذار” و “ چپ، راست، دیپلمات، علیه تکنوکرات” اشاره کرد. به نظر هم می رسد در این شعار دومی، منظور از دیپلمات، سعید جلیلی باشد که یکی از رقبای احتمالی قالیباف هم هست. در صفحه “ قالیباف، مرد عمل” می توانید یک نسخه از برنامه پیشرفت و عدالت که نسخه دوم آن در سال ۸۹ منتشر شده است را هم دانلود کنید که کار جالبی است. البته گردانندگان کمپین قالیباف باید توجه کنند که دو مورد برای تبلیغات انتخاباتی اهمیت اساسی دارد. اولی اعتبار منبع مناسب که قالیباف البته آن را دارد و دومی هم یک soundbite برای تبلیغات. یعنی خلاصه کردن کل یک برنامه مثلا صد صفحه ای در یک جمله و یا یک یا چند کلمه. و از این منظر۵۰ هزار تومان کروبی ارزش تبلیغاتی به مراتب بیشتر از این برنامه چندین صفحه ای دارد.

صفحه فیس بوکی “کمپین دعوت از قالیباف” البته یک نکته جالب دیگر هم دارد و آن هم تعداد عکس هایی از خاتمی با قالیباف به بهانه های مختلف است. در عین حال یک نظرسنجی هم دارد که از مخاطبانش می پرسد اگر “خاتمی” کاندیدا نشود به چه کسی رای خواهند داد. به نظر می رسد قالیبافیون، هنوز هم از این واهمه دارند که خاتمی مانند سال ۸۸ با حضور در انتخابات، ستادهای انتخاباتی و البته خود کاندیداها را به تردید حضور در انتخابات بیندازد؛ تردیدی که در ستاد قالیباف البته خیلی جدی است. قالیباف برای حضور در انتخابات باید از سویی اصلاح طلبان -شخص خاتمی- را راضی کند که می تواند نماینده آنها هم باشد. تنها در این صورت است – نیامدن خاتمی – که قالیباف می تواند یکی از مهمترین و جدی ترین رقبای انتخاباتی باشد و از سوی دیگر هم او مجبور است عقبه تشکیلاتی خود را درون جناح اصول گرایان داشته باشد. چون تشکیلات رای آنان بخصوص در میان سپاه و بسیج می تواند برای هر کاندیدای منتسب به جناح اصول گرایان – و از جمله قالیباف – اهمیت بنیادین داشته باشد. [نظر خودم: قالیباف هرگز رئیس جمهور نخواهد شد، در این مقاله چرایی آن را توضیح داده ام.[

گروه های فیس بوکی فعال مرتبط با قالیباف البته به روز تر عمل می کنند. گروه های فیس بوکی که به دلیل رابطه تعاملی با مخاطب می توانند نقش یک اتاق فکر مجازی را ایفا کنند، نظرات متفاوت را به بحث می گذارند. در یکی از این گروه ها یک نظرسنجی هم مطرح شده است با این عنوان که چه کسی رئیس جمهور آینده ایران است؟ گزینه ها شامل قالیباف، لاریجانی، ولایتی، عارف، نیکزاد، حسن خمینی و سعید جلیلی هستند که اگرچه رای قالیباف از دیگران بیشتر است، اما رای بالای سعید جلیلی هم در این نظرسنجی قابل تامل است. در عین حال در راستای حرکت های خودجوش، یکی از اعضای گروه ائتلاف بزرگ حامیان قالیباف، پستی منتشر کرده با این مضمون که: “می گن دکتر رنگ نارنجی رو واسه انتخابات، انتخاب کرده…”. به نظر می رسد بعد از سال ۸۸، کاندیداها، رنگ انتخاباتی شان را هم باید تا قبل از انتخابات مشخص کنند. در اینجا هم به صفحه قالیباف در سایت کلوب سر بزنید.

از میان وب سایت های تبلیغاتی قالیباف می توان به قالیباف، مرد عمل اشاره کرد که البته اخبار آن به روز است. سه ویدئو هم از قالیباف در این وب سایت وجود دارد. یکی در مورد هدایت هواپیمای شرکت هما، دومی از حضور قالیباف در سر صحنه سقوط جرثقیل و سومی هم در ستایش از شهدا. هرچند به نظرمی رسد بهتر است برای این کلیپ ها، نسخه های بلوتوثی هم تهیه شوند که به راحتی توسط موبایل قابل پخش باشند. وب سایت های دیگر طرفدار قالیباف را هم می توانید در + و + و + و + و + و + و و… بدست آورید. صفحاتی که حاوی گزارش های خبری، کمپین های استانی و شهرستانی (همدان، مرکزی، شمال تهران، مشکین شهر، قم و…)، اقشار (دانشجویان، جانبازان شیمیایی و…) هستند. به یک خبر وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران که مناسب حال و روز این ایام هم هست نگاهی بیندازید.

کمپین انتخاباتی قالیباف برای انتخابات سال ۱۳۹۲ عزم جزمی دارد. اما این کمپین از منظر کشاندن مخاطبان خود به برنامه های کمپین محور ضعیف است (یا شاید کار کرده اند و من خبر ندارم). کمپین قالیباف می تواند برنامه های مختلفی را در دعوت از قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری ساماندهی کند. هرچند خبرهای انتخاباتی و حمایت افراد معروف از جمله عزت الله انتظامی ]اینجا[ در همین راستا است. اما یک کمپین انتخاباتی، به برنامه های وسیع تری نیاز دارد. فکر کنم کمپین قالیباف توان مالی ایجاد یک برنامه منظم نظرسنجی و همچنین تبلیغات در به در (Knock the Door) را داراست ]نوشته پیشینی ام در مورد تبلیغات در به در در انتخابات آمریکا]. در عین حال تولید رسانه ای قالیباف اگرچه در فیس بوک و وب سایت های خبری یا وبلاگ های شهرستانی گسترده است، اما اینها دامنه نفوذ محدودی دارند. کمپین قالیباف می تواند با تهیه نسخه های بلوتوثی فیلم و خبر و همچنین پیدا کردن یک شعار مناسب و تکرار مداوم آن، فضای تبلیغات را تحت تاثیر قرار دهد. “مرد عمل” به اندازه کافی ضرب تبلیغاتی ندارد. قالیباف در سال ۸۴ هم با شعار “رندگی خوب” وارد رقابت ها شد و البته به نسبت موفق بود، اما همانطور که قبلا گفتم یک کمپین، بخصوص در تمایز با رقبا باید واژه های بهتری خلق کند. در مورد تغییر، زندگی بهتر، بهبود وضع اقتصادی و… همه می توانند بگویند. کمپینی اما موفق است که شعارش جاودانه باشد. بعد از “تغییر” در سال ۸۸، “نجات” می تواند یک واژه اثربخش باشد. هرچند به خودی خود حساسیت زا هم هست. همه اینها را گفتم، اما بازهم اعتقاد دارم که قالیباف، هرگز به ساختمان پاستور ریاسنت جمهوری نخواهد رسید.